مجموعه داستانی تازه از احمد دهقان با عنوان «جشن جنگ» روانه بازار کتاب شد.

 احمد دهقان جشن جنگ

به گزارش مهر، این اثر شامل ۱۰ داستان کوتاه با عناوین جشن جنگ، تانکچی‌ها، آخرین زمستان جنگ، رفیق، قربانی، بوی کافور و گلاب، نشانه، بی‌مروت، تک تیرانداز و فراموشی است.

ناشر این اثر در معرفی این کتاب عنوان کرده است:

دهقانِ «جشن جنگ» نویسنده‌ای عصیان کرده از روزگاری است که ارزش‌ها و معانی را تهی کرده است و او حالا در دل روایت از جبهه و یا انسان‌های باقی مانده از جبهه به دنبال کشف و یادآوری دوباره این معانی است. او چه در وقتی که داستانی درباره اجرای یک نمایش می‌نویسد و در آن خوی خون‌طلب جامعه و حس بی‌تفاوت آنها نسبت به مرگ یک انسان را در کنار تجربه و نمایش چهره واقعی انسانی که آن را لمس کرده و به همین خاطر از آن تبری می‌جوید و چه در وقتی که داستانی جنگی روایت می‌کند که در آن شجاعت در کنار صدق در کلام و پایداری در رفاقت مایه داستان می‌شود همواره به دنبال این خط تماس است که در جنگ و موقعیت سخت آن می‌توان بسیاری از احساسات ناب را بار دیگر در کالبد زندگی تهی شده از معنای امروز قرار داد و جامعه را به سمت کشف روحی تازه برای جسم بی‌جان خود حرکت داد.

احمد دهقان در «جشن جنگ» به تعبیری حکم یک باستان‌شناس را دارد. باستان‌شناسی که از دل کشف و نمایش آنچه پیدا کرده است سعی دارد گذشته باشکوه مردمی را به آنها نشان دهد که شاید امروزه چیزی همانند آن را در زندگی خود حس نمی‌کنند و این شکوه نه از جنس تفاخر که از جنس کشف لحظه‌ها و دم‌های انسانی برای زندگی کردن است.

کتاب نیستان مجموعه داستان «جشن جنگ» را در ۱۱۲ صفحه با قیمت ۲۲,۰۰۰ تومان منتشر کرده است.

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...