مجموعه‌داستان «در واقع خانم بلوم دلش می‌خواهد با مرد شیرفروش آشنا شود» [Eisenbahnfahren] اثر پتر بیکسل [Peter Bichsel] با ترجمه احسان کشاورزیان توسط نشر آفتابکاران منتشر و راهی بازار نشر شد.

در واقع خانم بلوم دلش می‌خواهد با مرد شیرفروش آشنا شود» [Eisenbahnfahren] اثر پتر بیکسل [Peter Bichsel]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجموعه‌داستان «در واقع خانم بلوم دلش می‌خواهد با مرد شیرفروش آشنا شود» اثر پتر بیکسل به‌تازگی با ترجمه احسان کشاورزیان توسط نشر آفتابکاران منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب دومین‌عنوان از مجموعه «مجموعه‌داستان خارجی» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

این‌کتاب دربرگیرنده داستان‌های سه‌مجموعه‌داستان کوتاه از پتر بیکسل نویسنده سوئیسی متولد ۱۹۳۵ است که با خرید حق کپی‌رایت انتشار آن از انتشارات سورکامپ در ایران ترجمه و منتشر شده است. این‌نویسنده را به‌خاطر نوشتن داستان‌های کوتاه می‌شناسند.

«در واقع خانم بلوم دلش می‌خواهد با مرد شیرفروش آشنا شود»، «سفر با قطار» و «داستان‌های کودکانه» عناوین سه‌مجموعه‌ای هستند که داستان‌هاشان در این‌کتاب چاپ شده است. کتاب اول، سال ۱۹۹۶، کتاب دوم سال ۱۹۹۷ و کتاب سوم سال ۲۰۱۵ چاپ شده است.

«در واقع خانم بلوم دلش می‌خواهد با مرد شیرفروش آشنا شود» این‌داستان‌ها را شامل می‌شود:

طبقه‌های ساختمان، مردها، گل‌ها، گل صدتومانی، ماه نوامبر، شیرها، جعبه موزیک، پوشال چوب، شب‌هایش، شیرفروش، آقای گیگون، کارمندان دولت، از سمت دریا، چاقو، سن سالوادور، کارت بازی، دوستدار حیوانات، عمه‌خانم، دخترشان، رمان، توضیح.

مجموعه «سفر با قطار»‌ هم این‌داستان‌ها را شامل می‌شود:

مردی با حافظه قوی، سفر با قطار، چرچیل و عمو جولز، دیدار با چشم‌اندازم، دروغ و حقیقت، قصاب‌بازی، پاریس هیچ‌چیزی نیست، چهره‌های گوناگونی از پتر فون‌مات در قالب صورت‌های ملی کامپانی.

داستان‌های «زمین گرد است»، «میز، میز است»، «آمریکایی وجود ندارد»، «مخترع»، «یُدُک سلام می‌رساند» و « مردی که دیگر نمی‌خواست چیزی بداند» هم عناوین داستان‌هایی هستند که در مجموعه «داستان‌های کودکانه» چاپ شده‌اند.

در قسمتی از داستان «سفر با قطار»‌ از این‌کتاب می‌خوانیم:

مولر همچنان آهسته اما این‌بار با لحن یک بازجو ادامه می‌دهد: «فرقی با هم دارند؟»
«دراز» با انگشت اشاره بلندش خطوطی به شکل پلکان در هوا رسم می‌کند و انگشتش را پس می‌کشد. برای لحظاتی با پافشاری و پشتکار تلاش می‌کند دو کلمه را متمایز از یکدیگر نشان دهد. دو دستش را به سمت بالا می‌کشد و ادای بالا رفتن از روی نردبان درمی‌آورد. وقتی که دست‌هایش را پایین می‌آورد، مولر هنوز تماشایش می‌کند، گویی دارد نه‌تنها درستی حرکت را، بلکه کیفیت شکل اجرا را هم داوری می‌کند.
می‌گوید: «درسته» و صفحه اول پرسشنامه را کنار می‌گذارد.
بدون «روز به خیر» گفتن.
بدون پرسیدن این که «کجا سفر می‌کنید؟»
بی‌اسم و بی‌نشان.

این‌کتاب با ۱۷۶ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...