هفتمین شماره مجله کودک و نوجوان «هدهد سفید» به‌دلیل شیوع ویروس کرونا به‌صورت الکترونیکی منتشر شد.

به گزارش مهر، هفتمین شماره مجله کودک و نوجوان «هدهد سفید» ویژه بهار ۹۹ به‌دلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی کتابخانه‌ها، به‌صورت الکترونیکی توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور منتشر شده است.

«هدهد نوروزی در روزهای کرونایی» نخستین مطلب از ویژه‌نامه مذکور است. در این‌بخش دلایل انتشار الکترونیکی مجله مذکور و هفت‌خان مبارزه با کرونادیو تشریح شده و «هدهد سفید» پیشنهاداتی برای گذران اوقات فراغت در خانه ارائه کرده است. این‌مجله در این‌شماره خود، به معرفی دو پویش #هر خانه یک کتاب‌خانه و پویش کتابخوانی مجازی؛ و همچنین شرکت در بخش الکترونیک دهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی پرداخته است.

بخش بعدی مطالب این‌مجله درباره حال و هوای بهاری نویسندگان است. در این‌بخش قصه‌های «سلحشور فصل ها و پیرمرد چاق لباس گل گلی» نوشته مرجان فولادوند، «ریختن برنامه در یک روز غیرعادی» اثر علی باباجانی، «بهار جان» نوشته حمدسرور رجایی، نویسنده افغانستانی، «درخت دختر بالای پله سوم» نوشته فرهاد حسن زاده، «عکس یادگاری با نوروز ۹۹» به‌قلم مژگان کلهر و «چه بی چه» اثر لاله جعفری چاپ شده‌اند.

«روزها و قصه‌ها» عنوان بخش بعدی هفتمین شماره هدهد سفید است که داستان روزها و مناسبت‌های اسفند و فرودین را در خود جا داده و پس از آن هم یادداشت «کرونا کتاب و طعم پشمک و توت فرهنگی» نوشته معصومه یزدانی چاپ شده که راه‌حل‌هایی برای حوصله سر رفته نوجوانان در ایام قرنطینه خانگی کرونا را شامل می‌شود. آخرین مطلب این‌ویژه‌نامه بهاری هم داستان «به شرط چاقو» نوشته فریدون عموزاده خلیلی است.

سری کتاب‌های «هدهد سفید» از اسفند ۱۳۹۷ با هدف ترویج و تبلیغ کتاب و کتابخوانی با زبان و ادبیات مناسب کودکان و نوجوانان توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور منتشر و در قفسه کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور قرار گرفته است. «هدهد سفید» کتابچه‌ای با موضوع کتاب برای کودکان و نوجوانان است که با هدف اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی در زمینه کتاب، ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی، ترغیب کودکان و نوجوانان به مطالعه و انس بیشتر با کتاب و تعمیق دیدگاه مطالعاتی آنان در مواجهه با کتاب منتشر می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...