چیماماندا نگزی آدیچی نویسنده زن اهل نیجریه با رمان «آمریکانا» برنده جایزه منتقدان ملی کتاب آمریکا شد.

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «آمریکانا» داستان زنی اهل نیجریه است که برای تحصیل در مقطع کالج به آمریکا سفر می‌کند.

چیماماندا نگزی آدیچی سال 2008 با دومین رمان خود به نام «نیمی از خورشید زرد» برنده جایزه اورنج بریتانیا (جایزه نویسندگان زنی که به زبان انگلیسی می‌نویسند) شده بود. اولین رمان او به نام «بامیه ارغوانی» نیز در سال 2004 منتشر شد و در فهرست اولیه نامزدهای جایزه  بوکر قرار گرفت.

برندگان این جایزه در جریان مراسمی که پنجشنبه در منهتن برگزار شد، معرفی شدند.

جایزه بهترین کتاب غیرداستانی نیز به «پنج روز یادبود: زندگی و مرد در بیمارستان توفان‌زده» نوشته شری فینک رسید. این کتاب درباره توفان کاترینا است و در آن بیماران، خدمه و خانواده بیمارانی که در بیمارستان یادبود اورلئان در روزهای توفان کاترینا پناه گرفته بودند، داستان خود را از این فاجعه روایت می‌کنند.

جایزه بخش شعر به فرانک بیدارت با مجموعه شعر «سگ ماورائی» رسید. جایزه بخش خود زندگینامه نیز به ایمی ویلنتز برای «بدرود فرد وودو: نامه‌ای از هائیتی» درباره سفر نویسنده به هائیتی دروزهای پس از زمین‌لرزه در این کشور در سال 2010 اهدا شد. جایزه بخش زندگینامه نیز به لئو دامروش برای کتاب «جاناتان سوئیفت: زندگی و دنیای او» رسید، سوئیفت نویسنده کتاب معروف «سفرهای گالیور» است.

از طرفی برای اولین بار هم جایزه‌ای اهدا شد به نویسنده‌ای تازه‌کار برای کتاب اولش؛ این کتاب می‌توانست داستانی یا غیر داستانی، شعر یا زندگینامه باشد. این جایزه اکسال به آنتونی مارا برای رمان «A Constellation of Vital Phenomena» اعطا شد.

«آمریکانا» چطور کتابی است؟
«آمریکانا» سومین رمان آدیچی است و یکی از 10 کتاب برتر نیویورک تایمز در سال 2013 لقب گرفته و در کنار کتاب‌هایی چون «دهم دسامبر» مجموعه داستان تحسین‌شده جرج ساندرز و «زندگی پس از زندگی» [Life after life] کیت اتکینسن قرار گرفته است.

آدیچی در مصاحبه‌ای با لس آنجلس تایمز اعتراف کرد این کتاب تاحدودی برگرفته از تجربه شخصی اوست به عنوان یک آفریقایی که در آمریکا زندگی می‌کند. «درک من از نژاد با درک یک آفریقایی-آمریکایی از نژاد تفاوت بسیاری دارد... گاهی باید از بیرون به زندگی خودت نگاه کنی تا متوجه چیزهایی شوی که بطور عادی نمی‌بینی.»

ماجرای رمان قبلی آدیچی یعنی «نیمه خورشید زرد» در دوران جنگ بیافرا در اواخر دهه 1960 می‌گذشت. براساس این رمان فیلمی ساخته شده  با بازی چوئیتل اجیوفور و تندی نیوتن که به زودی روی پرده می‌رود.

آدیچی که پیش از این برنده جایزه اورنج شده بود امسال با «آمریکانا» هم نامزد این جایزه شده است. البته نام این جایزه از امسال به جایزه زنان بیلی تغییر کرده است.

جایزه منتقدان ملی کتاب اولین بار در سال 1974 اهدا شد و تمام نویسندگانی که آثارشان در آمریکا منتشر شده باشد، می‌توانند برای آن رقابت کنند. برندگان این جایزه را بیش از 600 منتقد و اهل فن دنیای کتاب انتخاب می‌کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...