رمان‌ «شهر خرس‌ها» از تازه‌ترین آثار نویسنده رمان مشهور «مردی به نام اوه» یعنی فردریک بکمن به تازگی از سوی انتشارات علمی منتشر شده است.

به گزارش  مهر، «شهر خرس‌ها»در سال ۲۰۱۷ چاپ شده است. فردریک بکمن را کتابخوان‌ها با رمان مشهور«مردی به نام اوه» می‌شناسند، اثری که تاکنون به ۳۰ زبان ترجمه شده و در کشورما نیز جزو آثار پرفروش و پرطرفدار است. «شهر خرس‌ها» از تازه‌ترین آثار بکمن است، نویسنده سوئدی است که اشراف و پرداخت او به جزئیات جذاب که با چاشنی طنز همراه است خواندن این رمان را برای مخاطب دلخواه و پرکشش می‌کند.

داستان پیرامون شهری است که مردم آن بیش از هرچیزی ورزش هاکی برایشان اهمیت دارد و داستان رمان در خلال تلاش‌ها و دغدغه‌های آنها برای برد در مسابقات هاکی است، تا اینکه بر اثر یک اتفاق تلخ همه‌چیز تغییر می‌کند و کسانی که تا دیروز با هم دوست بودند و ورزش می‌کردند دچار اختلافات درونی می‌شوند و هرکدام از کسی طرفداری می‌کنند. ویژگی مهم این اثر بکمن این است که در قالب روایت یک داستان جذاب و پرکشش بسیاری از مفاهیم فلسفی و روانشناسی را پیش می‌کشد و درنهایت با تحلیل و جاگذاری درست رویدادها و مناسبات کمک می‌کند خواننده با رضایت کتاب را به انتها برساند و حس خوبی از خواندن‌ آن داشته باشد.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «نفرت می‌تواند احساسی تحریک کننده باشد. اگر همه‌چیز و همه کس را به دوست و دشمن تقسیم کنیم فهم دنیا آسان‌تر می‌شود و کمتر ترسناک است، ما و آنها خوب و بد. آسانترین راه برای اتحاد یک گروه عشق نیست چون عشق سخت است، از شما چیزی می‌خواهد. نفرت آسان است...»

رمان‌ «شهر خرس‌ها» نوشته فردریک بکمن با ترجمه میعاد جهانتیغ در ۵۵۰صفحه و با قیمت  ۴۷۵۰۰ تومان از سوی انتشارات علمی راهی بازار نشر شده است.

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...