«پی پی جوراب بلند» محبوب‌ترین اثر آسترید لیندگرن مجددا در ایران ترجمه شد.

پی پی جوراب بلند آسترید لیندگرن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، مجموعه ۳ جلدی «پی پی جوراب بلند» اثر آسترید لیندگرن با ترجمه‌ فرزانه کریمی در قطع رقعی به چاپ رسید.

«پی پی جوراب بلند» یک دختر ۹ ساله است. همه کسانی که او را می‌شناسند او را عجیب و غریب می‌دانند. او روش ویژه‌ای برای انجام کارهایش دارد که همه را به شگفتی وا می‌دارد.

بچه‌ها او را دوست دارند و با او به آن‌ها خیلی خوش می‌گذرد و اما «آدم بزرگ‌ها» گاهی از دست او خشمگین می‌شوند اما پی پی می‌گوید: «شما از بچه‌ای که مادرش تو آسمان‌هاست و پدرش پادشاه آدم خورهاست چه انتظاری دارید».

«پی پی جوراب بلند» محبوب‌ترین اثر آسترید لیندگرن است، نویسنده‌ای که از بیخ و بن ادبیات کودکان سوئد و جهان را دگرگون کرد. لیندگرن در این داستان، دختری مستقل و جسور در رویارویی با جهان بزرگسالان را به نمایش می‌گذارد.

پی پی در این رمان و دو دنباله آن، «پی پی به کشتی می‌رود» و «پی پی در دریاهای جنوب» با شیوه‌های دیکتاتوری متداول، واقعیت‌های بر ساخته بزرگسالان، نظم و دستورهای خسته کننده در کشمکش است.

روح داستان پی پی ضدیت با استبداد است. پی پی برخلاف شخصیت های تو سری خور در داستان های کودکان آن دوران، با اعتماد به نفس و نیرومند است. نقش پی پی، شادی بخشیدن به زندگی کودکان است.

استرید لیندگرن نامدارترین نویسنده سوئد و تأثیرگذارترین نویسنده بر ادبیات کودکان به شمار می رود. کتابی که بی‌درنگ لیندگرن را بلند آوازه کرد و تأثیری جدی بر آثار مربوط به کودکان به جا گذاشت، «پی پی جوراب بلند» بود. این کتاب به بیش از ۹۰ زبان برگردانده شده است و از آثار محبوب کودکان به شمار می‌آید.

لیندگرن به پاس تخیل خود جایزه‌های بی‌شمار بین المللی و کشورهای اسکاندیناوی گرفته است. لیندگرن تقریبا در آغاز حرفه نویسندگی در ۱۹۵۸ نشان هانس کریستین اندرسن را برای نگارش «پی پی جوراب بلند» دریافت کرد.

لیندگرن همچنین یک چهره عمومی برجسته و بانفوذ نیز بود، و سهمی اساسی در بحث‌ها و گاه وضع قوانینی در زمینه حقوق کودکان و جانوران، جنگ و سیاست عدم خشونت، و مسائل فرهنگی متفاوت داشت.

آسترید در نوامبر سال ۱۹۰۷ در یک خانواده کشاورز در روستای دیمربای در ایالت جنوبی اسمولند سوئد زاده شد. او دومین فرزند ساموئل اگوست اریکسون و هانا بود. به نظر لیندگرن، کودکی‌اش شاد و سرشار از ماجرا بود. تنها کار روی مزرعه رشته شادی‌ها و بازی ها را از هم می‌گسیخت. لیندگرن همیشه از کودکی شادمانه‌اش به عنوان نقطه اوج انگیزش خود به کار نویسندگی یاد کرده است.

انتشارات قدیانی این کتاب سه جلدی را در نوبت اول چاپ، قطع رقعی و قیمت هر جلد ۷۵۰۰۰ تومان چاپ کرد.

[این کتاب نخستین بار در سال 1374 توسط قاسم صنعوی و تحت عنوان «ف‍ی‌ف‍ی‌ ج‍وراب‌ ب‍ل‍ن‍د» و سپس با عنوان «پی پی جوراب بلند» چندین بار در ایران ترجمه و منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...