بعد از انتشار دو کتاب داستانی آگاتا کریستی با ترجمه‌ی مجتبی عبدالله‌نژاد، کتاب‌هایی دیگر از این نویسنده با ترجمه‌ی این مترجم تا نوروز منتشر می‌شود.

به گزارش ایسنا، ‌«جیب پر از چاودار» و «شرارتی زیر آفتاب» از آثار پلیسی - جنایی این نویسنده هستند که با ترجمه‌ی عبدالله‌نژاد به تازگی از سوی نشر هرمس منتشر شده‌اند.

«به طرف صفر»، «مصیبت بی‌گناهی»، «جسدی در کتابخانه»، «قتل در خانه‌ی کشیش» و «راز قطار آبی» هم پیش‌تر از این مجموعه منتشر شده‌اند.

عبدالله‌نژاد که سرپرستی ترجمه‌ی 50 جلد از مجموعه‌ی داستان‌های پلیسی - جنایی آگاتا کریستی را به عهده دارد گفت: از این مجموعه «نوشابه با سیانور»، «الهه انتقام»، «دست پنهان»، «راز سیتافورد»، «مرگ خانم مگین‌تی»، «چشم‌بندی» و «آینه‌ی سرتاسر» نیز تا نورز منتشر خواهد شد.

آگاتا کریستی پانزدهم سپتامبر سال 1890 به دنیا آمد. از این جنایی‌نویس انگلیسی به عنوان «ملکه‌ی جنایت» یاد می‌کنند. ماجراهای «هر‌کول پوآرو» و «خانم ‌مارپل» که از روی آن‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی هم ساخته شد، برای آگاتا کریستی شهرتی جهانی را به‌همراه آورد. این نویسنده دوازدهم ژانویه‌ی سال 1976 در‌گذشت

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...