بعد از انتشار دو کتاب داستانی آگاتا کریستی با ترجمه‌ی مجتبی عبدالله‌نژاد، کتاب‌هایی دیگر از این نویسنده با ترجمه‌ی این مترجم تا نوروز منتشر می‌شود.

به گزارش ایسنا، ‌«جیب پر از چاودار» و «شرارتی زیر آفتاب» از آثار پلیسی - جنایی این نویسنده هستند که با ترجمه‌ی عبدالله‌نژاد به تازگی از سوی نشر هرمس منتشر شده‌اند.

«به طرف صفر»، «مصیبت بی‌گناهی»، «جسدی در کتابخانه»، «قتل در خانه‌ی کشیش» و «راز قطار آبی» هم پیش‌تر از این مجموعه منتشر شده‌اند.

عبدالله‌نژاد که سرپرستی ترجمه‌ی 50 جلد از مجموعه‌ی داستان‌های پلیسی - جنایی آگاتا کریستی را به عهده دارد گفت: از این مجموعه «نوشابه با سیانور»، «الهه انتقام»، «دست پنهان»، «راز سیتافورد»، «مرگ خانم مگین‌تی»، «چشم‌بندی» و «آینه‌ی سرتاسر» نیز تا نورز منتشر خواهد شد.

آگاتا کریستی پانزدهم سپتامبر سال 1890 به دنیا آمد. از این جنایی‌نویس انگلیسی به عنوان «ملکه‌ی جنایت» یاد می‌کنند. ماجراهای «هر‌کول پوآرو» و «خانم ‌مارپل» که از روی آن‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی هم ساخته شد، برای آگاتا کریستی شهرتی جهانی را به‌همراه آورد. این نویسنده دوازدهم ژانویه‌ی سال 1976 در‌گذشت

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...