یک سفر باشکوه تاریخی | آرمان ملی


الیف شافاک، نویسنده برجسته ترکیه‌ای، یکی از شناخته‌شده‌ترین و پرطرفدارترین نویسندگان معاصر است. کتاب‌های او در سطح جهانی تحسین شده و آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شده‌اند. ایان مک‌یوئن نویسنده بریتانیایی برنده بوکر، شافاک را «صدای منحصربه‌فرد و قدرتمندی در ادبیات معهاصر جهان» توصیف می‌کند؛ ویت تان نون، نویسنده ویتنامی برنده پولیتزر، می‌گوید شافاک «با لطافت و شجاعت به جهان نگاه می‌کند و کلمات و آثارش، که جذاب و برانگیزاننده‌اند، ما را در فضایی روشن و گشوده قرار می‌دهند که از آنجا می‌توانیم این دنیا را از نو ببینیم.»؛ تصویری که آرونداتی روی نویسنده هندی برنده بوکر نیز آن را به شکلی دیگر بیان می‌کند: «جایگاهی برای الیف شافاک در قفسه کتاب‌های خود باز کنید. جایگاهی برای او در قلب‌تان هم باز کنید. پشیمان نخواهید شد.»

خلاصه رمان «رودهایی در آسمان جاری‌اند» [There are rivers in the sky] الیف شافاک [Elif Shafak]

تازه‌ترین اثر الیف شافاک [Elif Shafak] رمان «رودهایی در آسمان جاری‌اند» [There are rivers in the sky] است، در سال 2024 منتشر شده و ترجمه فارسی آن توسط ندا بهرامی‌نژاد در نشر خوب به چاپ رسیده است. این رمان نیز مانند دیگر آثار شافاک، در عمق مفاهیم انسان‌شناختی و فلسفی غوطه‌ور است و به زیبایی پیوندهای تاریخ و سرنوشت شخصیت‌های مختلف را از گذشته تا امروز ترسیم می‌کند. این اثر که به‌ویژه در رابطه با رودخانه‌های تاریخی و مفهومی آب نگاشته شده، بر دغدغه‌های زیست‌محیطی، تاریخ‌نگاری و حافظه انسانی تمرکز دارد. شافاک در این کتاب به تحولات دنیای معاصر و چگونگی تاثیرگذاری گذشته بر اکنون، به‌ویژه در مناطق جنگ‌زده و بحران‌زده مانند ترکیه و عراق، پرداخته و روایتی پیچیده و در عین حال عاطفی از سه شخصیت متفاوت را به تصویر می‌کشد.

در «رودهایی در آسمان جاری‌اند»، شافاک با نگاهی به گذشته تاریخی، به ویژه از طریق شخصیت‌های کلیدی همچون آشور بانیپال، پادشاه آشوری و سفرهای مختلف در زمان‌ها و مکان‌های متفاوت، خواننده را به تفکر و تأمل در مورد تحولات انسانی و روابط بشر با طبیعت دعوت می‌کند. داستان در زمان‌ها و مکان‌های مختلفی همچون بین‌النهرین، لندن قرن نوزدهم و ترکیه معاصر اتفاق می‌افتد و از درون یک قطره آب که از رودخانه دجله در عراق به رودخانه تیمز در انگلستان می‌افتد، پیوندهای عمیق میان این زمان‌ها و مکان‌ها شکل می‌گیرد.

اولین شخصیت اصلی کتاب، آرتور اسمیت است؛ فردی که از پایین‌ترین طبقات اجتماعی لندن در قرن نوزدهم به یک متخصص باستان‌شناسی تبدیل می‌شود و در جستجوی اسرار تمدن آشور به سر می‌برد. او با توانایی خارق‌العاده‌ای که به یادآوری جزئیات زندگی‌اش دارد، به دنبال کشف گنجینه‌های باستانی می‌رود و در این مسیر، به شخصیت‌هایی از گذشته وصل می‌شود که زندگی و تاریخشان همچنان در حافظه بشریت باقی مانده است. شافاک با زبان زیبای خود، به گونه‌ای جذاب و دلنشین روایت زندگی آرتور را به تصویر می‌کشد.

شخصیت دیگر، نارین است؛ دختر جوان یزیدی در سال ۲۰۱۴ که به همراه مادربزرگش در شهری باستانی در ترکیه زندگی می‌کند و در آستانه از دست دادن شنوایی‌اش است. او در حین نگرانی از تهدیداتی که در آینده در انتظار اوست، سفر روحانی و معنوی‌ای را آغاز می‌کند که به واسطه‌ی آن با تاریخ و فرهنگ ملت خود پیوند برقرار می‌کند. این بخش از داستان با تمرکز بر تاریخ یزیدیان و وضعیت اجتماعی آنان، ابعاد انسانی و بحران‌هایی که مردم این منطقه در آن گرفتار هستند را به نمایش می‌گذارد.

آخرین شخصیت، دکتر زالیکا کلارک است؛ متخصص هیدرولوژی که با بحران‌های شخصی و اجتماعی خود دست و پنجه نرم می‌کند و در عین حال درگیر تحقیقاتی پیچیده در مورد رابطه بشر با آب است. زالیکا در جستجوی پاسخ به پرسش‌هایی بنیادی و فلسفی در خصوص آب و تاریخ آن است که به مفهومی عمیق‌تر از زندگی و مرگ می‌انجامد.

یکی از نقاط قوت کتاب «رودهایی در آسمان جاری‌اند»، توجه دقیق شافاک به زیست‌محیط و مفاهیم مرتبط با آن است. از جمله مسائلی که در این اثر به شکلی هنرمندانه مطرح می‌شود، می‌توان به بحران‌های محیطی و وضعیت رودخانه‌ها و منابع آبی اشاره کرد. شافاک با استفاده از این عناصر طبیعی به تدریج از قدرتی نمادین و استعاری در روایت استفاده می‌کند که ذهن خواننده را به تفکر در مورد پایداری زندگی و تاثیرات آن بر آینده بشر می‌کشاند.

شافاک با این کتاب، همچنان بر همان مسیر فلسفی و اخلاقی پیش می‌رود که در آثار قبلی خود نیز دنبال کرده است. او با استفاده از داستان‌گویی دقیق و پرداخته شده، تلاش دارد تا مسئله‌های انسانی پیچیده مانند هویت، تاریخ و بازمانده‌های جنگ‌ها را به شکلی برجسته‌تر مطرح کند. در این کتاب، سوالاتی در خصوص چه چیزی انسان‌ها را به هم پیوند می‌دهد و چطور خاطرات و تاریخ انسان‌ها درهم تنیده شده‌اند، با استفاده از نثر شاعرانه و زبان زیبای شافاک به خوبی طرح می‌شود.

به طور کلی، «رودهایی در آسمان جاری‌اند» اثری است که نه تنها از لحاظ داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی قوی است، بلکه از نظر مفهومی نیز خواننده را به تفکر در خصوص آب، تاریخ و ارتباطات انسانی می‌برد. این کتاب ادامه‌ای بر مسیر موفقیت‌آمیز شافاک در آثار پیشینش است و به خوبی نشان می‌دهد که او یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر است که به تحولات فرهنگی و اجتماعی جهان پرداخته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...