رمان «زن در آینه» [La femme au miroir : roman] نوشته اریک امانوئل اشمیت با ترجمه شهلا حائری، از سوی نشر قطره منتشر شد.

زن در آینه» [La femme au miroir : roman]  اریک امانوئل اشمیت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ این اثر نخستین‌بار در 17 اوت سال 2011 در پاریس منتشر شد و تاکنون به زبان‌های آلبانیایی، انگلیسی، آلمانی، بلغاری، چینی، اسپانیایی، ایتالیایی، هلندی، لهستانی، پرتغالی برزیل، روسی، ترکی و فارسی ترجمه شده است.

«زن در آینه» داستان زندگی سه زن به نام‌های هانا، آنی لی و آن است. آنی لی در لس‌آنجلس در دوران معاصر، آن در دوران رنسانس در بروژ و هانا در وین امپراتوری در عصر طلایی زندگی می‌کنند، آن‌ها اگرچه در زمان‌هایی کاملا متفاوت از همدیگر هستند؛ اما در واقعیت بسیار به هم نزدیک‌اند.

امانوئل اشمیت در «زن در آینه» از سه زن می‌گوید که هر سه احساس متفاوتی به هم‌نوعان خود دارند. آن‌ها در نقشی که از سوی مردان برایشان در نظر گرفته شده، بازی نمی‌کنند و از هرچه که باعث تسلط دیگران بر آن‌ها شود، دوری می‌کنند تا سرنوشت‌شان را در دست داشته باشند.

اشمیت در سه زمان داستان از سه روایت متفاوت از یکدیگر استفاده می‌کند که درواقع می‌توان گفت که روایت نویسنده کاملا با روزگار داستان مطابقت دارد، برای مثال آن‌جا که به قرن شانزدهم بازمی‌گردد، فضا، کلمات و اسامی شخصیت‌ها متناسب با آن تصویری باورپذیر از زمان را ارائه می‌دهد.

می‌توان گفت که رمان «زن در آینه» اثری شاعرانه است؛ چراکه علاوه بر زبان و روایتی نسبتا شاعرانه و انتزاعی، موقعیت‌ها و مفاهیمی در داستان خلق می‌شود که شاهد این مدعاست. برای مثال «آن» چندین روز به تنهایی در جنگل زندگی می‌کند، کنار پرندگان آواز، درختان و رودخانه‌ای که در گوشش زمزمه می‌کند، با گرگی ملاقات می‌کند، این درحالی‌ است که نمی‌دانیم چطور می‌تواند در سرما در جنگل سیر و ایمن بماند.

در توضیح ناشر آمده که «این رمان داستان سه زن است از سه طبقه‌ی اجتماعی متفاوت در قرن‌های مختلف؛ سه زن با سه حکایت و سه زندگی که در نهایت سرنوشتی مشابه دارند.
اریک امانوئل اشمیت با روایت رنج‌ها، ناکامی‌ها و چالش‌های این زنان در آینه‌ی زمانه‌شان، ما را به هزار توی ذهن انسان‌های جستجوگری می‌‌برد که با تکیه بر تمایلات درونی و خواسته‌هایشان، به دنبال تحقق اهداف و تغییر سرنوشت خود هستند.»

اریک امانوئل اشمیت، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف، متولد 28 مارس 1960 در شهر لیون فرانسه است که آثار او در حوزه داستان و نمایشنامه به بیش از 40 زبان دنیا ترجمه و منتشر شده است و جوایزی همچون جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور و جایزه آکادمی بالزاک را برای اشمیت به همراه داشته است.

کتاب‌های «شب والونیه»، «فردریک یا تاتر بولوار»، «مرد خیلی راحت، یک چالش احساسی»، «ملاقات کننده(مهمان ناخوانده)»، «خرده جنایت‌های زناشویی»، «نوای اسرارآمیز»، «عشق لرزه»، «مهمان‌سرای دو دنیا» و «اگر از نو شروع کنیم» از جمله آثار امانوئل اشمیت در حوزه نمایشنامه هستند که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند.

از او آثاری همچون «پرنسس پابرهنه و داستان‌های دیگر»، «یک روز قشنگ بارانی»، «فرضیه‌های جایگزین»، «ده فرزند نداشته بانو مینگ»، «خیانت انیشتین»، «آدولف ه، دو زندگی»، «مادام پیلینسکا و راز شوپن»، «اسکار و خانم صورتی»، «خاطرات عشق از دست رفته» و «سگ» در بخش رمان و مجموعه داستان در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار داده شد.

کتاب «زن در آینه» نوشته اریک امانوئل اشمیت، در 490 صفحه، به قیمت 115هزار تومان، در قطع رقعی، با جلد گالینگور و با ترجمه شهلا حائری، از سوی نشر قطره روانه بازار کتاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...