از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است...

کلاه‌فرنگی زرین [Kinkakuji یا The Temple of the Golden Pavilion] رمانی از یوکیو میشیما1 (1925-1970)، نویسنده‌ی ژاپنی که در 1956 منتشر شد. در اول ژوئیه‌ی 1950، راهب نوآموز بیست و یک‌ساله‌ای که دانشجوی زبان چینی بود، کلاه‌فرنگی زرین، یکی از معروف‌ترین معبدهای کیوتو2 را به آتش کشید. او که معترض و بی‌انضباط بود، دانش استادانش را محل تردید قرار می‌داد و بدین‌ترتیب، عصیان خود را بیان داشت و ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است. او به دقت بسیار این عمل را مهیا کرده بود و چنین است نقطه‌ی آغاز که نویسنده خود آن را بدین‌گونه توصیف کرده است:

خلاصه رمان کلاه فرنگی زرین [Kinkakuji یا The Temple of the Golden Pavilion] رمانی از یوکیو میشیما

«کلاه‌فرنگی زرین تحقیقی عمیق درباره‌ی انگیزه‌های جنایت است. برداشتی سطحی و باروک از چیزی مثل زیبایی ممکن است برای برانگیختن ملی کافی باشد. یا از دیدگاهی دیگر کافی است که برای گریز از وضعیت حاضر، به این اندیشه‌ی جنون‌آمیز و سطحی معتقد باشیم و آن را چندان بزرگ کنیم که به دلیل وجودیِ بنیادینی تبدیل شود.» قهرمانِ یوکیو میشیما که راوی نیز هست، الکنی به نام میزوگوچی3 است. او می‌گوید که معلولیتش «مانعی میان من و جهان بیرون ایجاد می‌کند. دشواری در بیرون‌آوردن اولین صوت است. این اولین صوت، به نوعی کلید دری است که دنیای درونی مرا از دنیای بیرون جدا می‌کند؛ اما هرگز پیش نیامده است که احساس کنم این کلید بدون تلاش می‌چرخد.» میزوگوچی، که در معرض همه‌گونه تحقیر است، به اوییکو4 همسایه‌ی جوان خود، عشق می‌ورزد. اوییکو او را دوست ندارد و در جلو چشمان میزوگوچی، به دست یک فراری که معشوقش بود و اوییکو به او خیانت می‌کرد کشته می‌شود. میزگوچی، از طریق زیبایی چهره‌ی اوییکو، خود با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است. «همیشه اعتقاد داشته‌ام که دنیا چهره‌ی مرا طرد می‌کند؛ اما چهره‌ی اوییکو دنیا را طرد می‌کرد.»

میزوگوچی تجربه‌ی منفی زیبایی را به شکلی دیگر در کلاه‌فرنگی زرینی تجربه می‌کند که پدر راهبش، پیش از مردن او را به آنجا برد. «پس زیبایی چیزی بود که می‌شد با انگشت لمس کرد و چشم به روشنی آن را منعکس می‌کرد. مطمئن بودم، کاملاً مطمئن بودم که در بطن این جهان با تناسخ‌های چندگانه، کلاه‌فرنگی زرین خلال‌ناپذیر بایستی به آرامی تمام به بودن ادامه می‌داد.» راوی، چون در صحن معبدی که شاگرد شبانه‌روزی آن است پذیرفته می‌شود، امید دارد که زیبایی پرنخوت آن معبد که چون انسانی مخاطب قرارش می‌دهد که کمالش او را حقیر می‌دارد، ویران خواهد شد.

بحبوحه‌ی جنگ است. «رؤیای پنهان من این است که سراسر شهر طعمه‌ی شعله‌ها شود [...] به خود می‌گفتم که کیوتو، شهری که مدتی مدید حریق جنگ و آژیر را فراموش کرده، بخشی از زیبایی خود را از دست داده است.» او در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند. اما این برای میزوگوچی شیوه‌ای است تا بیشتر از دنیایی که او را طرد می‌کند جدا شود.

چون به دانشگاه پا می‌گذارد، با شخص عجیبی به نام کاشیواجی5 دوست می‌شود که درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند. «کاشیواجی نخستین کسی بود که راه انحرافی و تاریکی را به من آموخت که بتوان از پشت به زندگی حمله کرد. در نظر اول، گویی که راست به سوی ویرانی می‌روی؛ در واقع، این راه مملو از حیله‌های نامنتظر بود و بزدلی را به شهامت تبدیل می‌کرد: نوعی کیمیاگری بود که از طریق آن هرچه عیب می‌نامیم به حالت اولیه‌ی خود بازمی‌گشت، به انرژی در حالت خالص.»

میزوگوچی از دعاگویی که در جابه‌جایی‌های پنهانی تعقیبش می‌کند متنفر می‌شود و احساس می‌کند که وسواسش نسبت به او شدت می‌یابد و به دقت جنایت را مهیا می‌سازد: او گمان می‌کند که با ویران‌کردن کلاه‌فرنگی زرین آنچه را مانع زندگی او می‌شود نابود خواهد کرد. رفت‌وآمد به عشرت‌خانه‌ها صرفاً موجب شده است که او طرد شدنش را از دنیا عمیق‌تر احساس کند. در موقع حریق، مدتی دراز به ارتباط ذاتی زیبایی و نیستی می‌اندیشد و در شفق روز و شب درمی‌یابد که «زیبایی براساس نیستی ساخته شده است [...] معماری ظریف ساخته از ظریف‌ترین چوب‌ها از نوعی حس نیستی پیش از وقوع می‌لرزید، همان‌گونه که تاج گل جشن در باد می‌لرزد.»

موضوع کلاه‌فرنگی زرین خود از این رمان اثری خاص می‌سازد: تفکر درباره‌ی ذن بر مجموعه‌ی مضمون‌های نویسنده‌ای که معمولاً پیش از این باروک است پرمایگی شایان توجهی می‌بخشد، و خصوصیت سخت درونی و ژرف‌نگرانه‌ی روایت مایه‌ای انتزاعی و استعاری به کتاب می‌دهد که در هیچ‌یک از آثار بعدی یوکیو میشیما به چشم نمی‌خورد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1. Yukio Mishima 2. Kyôto 3. Mizoguchi 4. Uiko 5. Kashiwagi

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...