کتاب «مردم مشوش» [Anxious People] نوشته فردریک بکمن [Fredrik Backman] با ترجمه زهرا چفلکی از سوی نشر روزگار منتشر شد.

مردم مشوش» [Anxious People] نوشته فردریک بکمن [Fredrik Backman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، زهرا چفلکی مترجم کتاب «مردم مشوش»، توضیح داد: این اثر سرگذشت مردمی حقیقتا مشوش است که هیچ فرقی با دنیای اطراف‌مان و حتی خودمان ندارند. هر کدام از ما می‌توانیم یکی از شخصیت‌های مردم مشوش باشیم. دلپذیری و قدرت قلم بکمن هم در همین نهفته است. این که داستانی عادی از زبان مردم عادی روایت می‌کند. داستانی که شاید هزاران بار در روز شنیده باشیم اما هیچ‌وقت درکش نکردیم و حالا بکمن این فرصت را به ما می‌دهد تا با تمام وجود احساسش کنیم. در تمام داستان، قضاوت اشتباه خودمان، مسیر متفاوتی برای‌مان رقم خواهد زد و بعد که حقیقت را می‌فهمیم، آن‌جاست که بکمن می‌گوید تو همانی بودی که به قضاوت خودت ایمان داشتی. این رمان نمونه بارز همان ضرب‌المثل است که وقتی با یک انگشت دیگران را متهم کنی، سه انگشت به طرف خودت نشان رفته است.

او با بیان این‌که به‌عنوان مترجم کتاب، بارها و بارها هوش بکمن را در انتخابات کلمات، روند پیش‌برد داستان و شخصیت‌سازی‌اش تحسین کردم، ادامه داد: این مرد عجیب سوئدی خوب بلد است کاری کند آدم حتی دلش برای دزدها و اسلحه‌کش‌های جانی هم بسوزد. خواننده‌های بکمن تکلیف‌شان مشخص نیست. می‌خواهند دزد پیروز باشد یا پلیس؟ مجرم مجازات شود یا تبرئه؟ این قدرتی است که بکمن در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. قدرت قضاوت و انتخاب. «مردم مشوش» با تمام وجود خواننده کار دارد و هزاران بار، روحیه او را به چالش می‌کشد. نشان می‌دهد ما که همیشه ادعا می‌کنیم طرف خوبی هستیم، قانون‌مداریم و به حقوق دیگران احترام می‌گذاریم، آیا واقعا این گونه‌ایم؟ نویسنده در این کتاب از همه چیز می‌گوید. از قدرت‌هایی که بازار اقتصاد را در جایی از جهان تغییر می‌دهند و جور این تغییر روی دوش آدم‌های معمولی می‌افتد. از دوست‌های هم‌خانه‌ای که پرنده نگه می‌دارند. از مردم معمولی‌ای که یک پل، آن‌ها را تبدیل به مردم مشوش می‌کند. از این که تصمیم امروز تو، چطور آینده مرا رقم می‌زند. از این که ذرات جهان به هم متصلند و هر کاری که امروز انجام دهیم، فردا به ما برمی‌گردد.

چفلکی با تاکید بر این که کاش تمام انسان‌هایی که تصمیم به خودکشی می‌گیرند، کتاب «مردم مشوش» را بخوانند، افزود: شاید اگر بدانیم با از بین رفتن ما، جهان چطور به هم می‌ریزد، بیشتر به ارزش زندگی فکر کنیم. ما تنها یک بار به این جهان می‌آییم و حتی اگر ندانیم، زندگی چندین و چند انسان دیگر به وجودمان گره خورده است.

کارل فردریک بکمن نویسنده و وبلاگ‌نویس سوئدی‌، دوم ژانویه 1981 در استکهلم به دنیا آمده است. در سال 2012 کتاب «مردی به نام اوه» را نوشت که به بیش از 30 زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروش‌های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در 2016 در سینماهای جهان اکران شد. ترجمه فارسی رمان «مردی به نام اوه» توسط نشرنون، تندیس و چشمه منتشر شده ‌است. او با همسر ایرانی خود و دو فرزندش ساکن سوئد است. از آثار دیگر او می‌توان به «تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند»، «مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»، «بریت ماری اینجا بود» و «شهر خرس‌ها» اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...