تاریخ ایران باستان مفصلترین کتابی است که تاکنون در زمینه ایران پیش از اسلام تألیف شده است. مؤلف این کتاب؛ میرزا حسنخان پیرنیا ملقب به مشیرالدوله از رجال نیکنام صدر مشروطیت است. وی فرزند میرزا نصرالله خان بود و در دانشگاههای روسیه در رشته حقوق فارغالتحصیل شد. میرزا حسنخان مدتی سفیر ایران در پترزبورگ بود و پس از بازگشت به ایران مدرسه سیاسی را تأسیس کرد و در تدوین قانون اساسی مشروطه نقش اساسی ایفا کرد.

پس از استقرار حکومت مشروطه، مشیرالدوله پیرنیا که بیست بار به وزارت و چند بار به صدارت رسید و چند دوره نمایندگی مجلس را برعهده داشت، با آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی مانند بسیاری از رجال ملی و صالح که سیستم استبدادی وی با مزاج و هدف آنان سازگار نبود از سیاست کناره گرفت و خانهنشین شد. اینگوشهنشینی و ثباتی که در اوضاع کشور به وجود آمده بود، توفیق اجباری تألیف «تاریخ ایران باستان» را نصیب وی کرد. پیرنیا از سال 1304 تا 1314 هـ.ش یعنی سال درگذشت او سرگرم تألیف مجموعه ایران باستان بود و گاه روزانه تا 14 ساعت مینوشت؛ تا جایی که در آغاز سال 1313 هـ.ش وی بر اثر کثرت مطالعه و نوشتن دچار سکته ناقص شد و نگارش تاریخ وی به همین علت با رسیدن به پایان اشکانیان ناقص ماند.
«تاریخ ایران باستان» فقط تاریخ ایران نیست، بلکه دائرةالمعارفی است در باب تاریخ و تمدن و فرهنگ گذشته ممالک مهم دنیا به ویژه یونان، روم، سوریه، مصر، عربستان، میان دورود، هند و ... چنان که هنگام مطالعه این اثر تنها با تاریخ و سرگذشت سلسلههای ایرانی ماد، هخامنشی،اشکانی و سلسله یونانی سلوکی آشنا نمیشویم، بلکه در زمینه تاریخ خاورمیانه امروز و یونان باستان اطلاعات دست اول و ذیقیمتی خواهیم یافت.
منابع عمده پیرنیا کتابهای فرانسوی، انگلیسی، روسی و آلمانی هستند که ترجمهای از منابع یونانی و رومی محسوب میشوند. وی از منابع عربی و فارسی هم در سطح گستردهای استفاده کرده است. وی ابتدا مطالب مورخان باستانی را در زمینه یک مطلب و رویداد تاریخی میآورد، سپس در یک جمعبندی به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد و نقطه قوت تاریخنگاری پیرنیا در همین قسمت دیده میشود. مثلاً در زمینه به قدرت رسیدن کوروش هخامنشی نوشتههای هرورت، گزنفون، کتزیاس، دیو دو سیسلی و ژوستن را میآورد و در کنار مطالب منابع اسلامی و لوح نبونبد قرار میدهد و به یک نتیجهگیری کلی میرسد. آنگاه در زمینه خویشاوندی کوروش با شاه ماد مینویسد: «عقیده کتزیاس که اصلاً کوروش با آستیاگ قرابتی نداشته [است]، صحیح نیست؛ زیرا هرودوت و دیگر مورخان او را نوه آستیاگ دانستهاند و نوشتههای هرودوت بیشتر مورد اعتماد است».
«تاریخ ایران باستان» از زمان تألیف تا کنون دهها بار به چاپ رسیده است. این مجموعه عموماً در سه جلد منتشر شده است و همواره مورد استقبال پژوهشگران حوزه تاریخ و علاقهمندان به ایران باستان قرار گرفته است.
موضوع اصلی جلد اول تاریخ ایران باستان پیرنیا، سرگذشت ایران در عصر ماد و هخامنشی تا پایان عصر خشایار شاه است. در کنار تاریخ ایران رویدادهای تاریخی مناطقی نظیر: مصر، آشور، بابل، سوریه، فلسطین و ... نیز در اینجا مطرح میشود.
مؤلف «تاریخ ایران باستان» از نژادها و خطهای روزگار باستان سخن میراند و منابع تاریخی خود یعنی آثار: توسیدید، دیودور سیسلی، پلوتارک، آریان، رازب، استرابون، موسی خورن، طبری، بلاذوری، ابن اثیر و ... را معرفی مینماید. وی آغاز حکومت مادها را 700 ق.م میداند و از شاهان ماد با عناوین دیوکس، فرورتیش، هووخ شتر و اژدهاک یاد میکند و درباره جنگهای ماد و آشور به تفصیل مینویسد.
نحوه به قدرت رسیدن کوروش و شرح حال نخستین شاهان هخامنشی موضوع اصلی این جلد از «تاریخ ایران باستان» است. در اینجا پیرنیا درباره روابط ایران و یونان هم به تفصیل مینویسد و از تسخیر مناطق مختلف به دست هخامنشیان سخن میگوید.
جلد دوم اثر پیرنیا با توضیح درباره نام و نسب سلطنت اردشیر اول آغاز میشود و با مرگ اسکندر و شرح خصال او پایان مییابد. در این جلد مؤلف به بیان رویدادهای زمان خشایارشاه دوم، سغدیان، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، آرسس و داریوش سوم میپردازد و نشان میدهد که چگونه اسکندر مقدونی با نبردهای متعدد امپراتوری بزرگ ایران را از پا درمیآورد و به ممالک همسایه ایران نظیر هند و عربستان میتازد.

وی درباره دیوانسالاری عظیم عصر داریوش مطالب ارزندهای مینویسد و از نیروی دریایی، سپاه، داوری، راهها، چاپارخانهها، تقویم و سایر پیشرفتهای عصر هخامنشی یاد میکند و مطالب سنگنبشتههای این عصر نظیر بیستون را سطر به سطر به نظاره مینشیند.
جلد سوم «تاریخ ایران باستان» با نزاع مقدونیها بر سر جنازه اسکندر برای رسیدن به قدرت آغاز میشود، با برآمدن اشکانیان و شرح حال آنان ادامه مییابد و با بیان معماری عصر پارتی خاتمه مییابد. در این مجلد مؤلف از جنگ سرداران اسکندر (آنتیپاتر، پلیس پرفون، آنتیگون، کاساندر و ...) به سر جانشینی او سخن میگوید و توضیح میدهد که در خلال این نبردها چگونه قلمرو ایرانیان در دست سلوکوس افتاد. سلوکوس و جانشینانش در صدد تحمیل فرهنگ و زبان یونانی بر ایرانیان بودند، آنان بدین منظور «یونانی کردن مشرق را پیش کشیدند، یعنی مانند اسکندر آوردن مردم اروپایی را به مشرق و ایجاد مستعمرات یونانی را در آسیای غربی و ایران و باختر تشویق کردند.» پس از بیان زمینههای فردیانی سلوکیان؛ پیرنیا از طلوع اشکانیان و علل وعوامل آن میگوید و دوره پارتی را «دوره واکنش سیاسی» ایرانیان در برابر مهاجمان میداند. وی از جغرافیای محل سکونت پارتها مینویسد و شرح حال آنها را از یک دولت محلی تا یک دولت ملی و بزرگ دنبال میکند. او شرح حال شاهان اشکانی و روابط آنها را با رقیب جدید ایران در جهان یعنی روم توضیح میدهد و پس از بیان شرح حال فرمانروایان پارتی در بخش تمدنی این کتاب از وسعت، پایتخت، دیوانسالاری، سپاه، امور مالی، مسکوکات و تقویم اشکانیان سخن میگوید. وی آداب، اخلاق و دین و آیین ایرانیان این روزگار را تبیین میکند. وی بر این باور است که اشکانیان یا پارتیان نیز مانند شاهان هخامنشی در زمینه فرهنگ و دین ملتها تسامح و تساهل داشتند. «دولت پارت در امور مذهبی تبعه خود دخالت نمیکرد و آنها را به احوال خودشان واگذار میکرد». پایان روزگار اشکانیان، پایان اثر پیرنیاست. زیرا پیری و بیماری هردو از راه میرسند و به وی مهلت نمیدهند تا از ساسانیان هم چیزی بنویسد.
پیرنیا، حسن (مشیرالدوله). تاریخ ایران باستان، تهران: دنیای کتاب، چاپ نهم، 1378.