آرمان، درپی کشف«دیگری» | جام جم


آرمان نجات، دانشجوی سرگشته رشته فلسفه است که در گیرودار نوشتن پایان‌نامه‌اش است و نیز عاشق دختری به اسم پریچهر؛ پریچهر دختری است زیبارو که سر در زمین دارد، ولی آرمان سردرهوا، هوای فلسفه و پرسش‌های بی‌پایان درباره جهان فکری انسان‌ها.

خلاصه رمان موصل بدون پریچهر» ششمین اثر حسین قسامی

از لحاظ زمانی، وقایع رمان در سال‌هایی اتفاق می‌افتد که داعش قدرت دارد و ویدئوهای سر بریدن‌ها و به اسیری گرفتن‌ زنان توسط آنها در تمام گوشی‌ها هست و دیده می‌شود. پرسش آرمان نجات این است: «این‌که ما در برابر «دیگری» مسئولیت داریم، یعنی چه؟ و اگر در برابر دیگری مسئولیم، پس این «دیگری‌ای» که در فیلم گوشی‌اش هست و سرش گوش‌تاگوش بریده شده، چه کسی در برابرش مسئول است؟» البته که استاد راهنمای پایان‌نامه آرمان نجات، جوابی برای پرسش او ندارد، او فقط می‌خواهد که آرمان زودتر پایان‌نامه‌اش را جمع‌وجور کند و این خود آرمان است که باید در پی جوابش باشد.

آرمان برای رسیدن به پاسخ پرسش‌اش دست به کارهایی می‌زند، هر کار غریبی و سر از عجیب‌ترین ولی واقعی‌ترین جاها درمی‌آورد تا تکلیف خودش و دیگری و مسئولیت بشر در برابر دیگری را روشن کند.اساتید و منتقدان رمان و داستان و نیز فیلمسازان معتقدند طرح‌های داستانی تمام شده‌اند و این پرداخت و نوع نگریستن به طرح‌های داستانی تکراری است که جهان داستانی یک رمان یا داستان کوتاه را از بقیه متفاوت می‌کند. خودم به‌شخصه در داستان‌ها و رمان‌هایی که می‌خوانم درجه تغییروتحول شخصیت‌های داستان است که برایم پررنگ می‌شود. به نظرم تمام داستان‌ها شکلی از ارتباطند؛ ارتباط بین راوی و نویسنده با خواننده، بنا به درجه تغییروتحول شخصیت داستانی. بار دراماتیک کل قصه و طرح و پرداختن به طرح بر دوش راوی و شخصیت است.

در رمان «موصل، بدون پریچهر» [اثر حسین قسامی] آرمان خودش دست‌به‌کار می‌شود تا بار دراماتیک را بر عهده بگیرد. او همان شخصیت مؤدب و ترسوی اجتماعی عصر مدرن است که با تمام ترس‌هایش وارد گود می‌شود، رخت عوض می‌کند، آدم‌هایی را که سر راه‌شان قرار می‌گیرد همان‌طور که هستند می‌پذیرد و در نهایت خودش هم همان کسی را که هست، همان «دیگری»ای را در وجودش نهفته است، کشف می‌کند و بروزش می‌دهد و خودش به کناری می‌نشیند و این «دیگری» نهفته در خودش را به تماشا می‌نشیند. سفر داستانی آرمان به خودش و خواننده ثابت می‌کند که «می‌خواهم، پس هستم». آرمان نجات خواسته و پرسشی دارد و برای رسیدن به آن تخیل نمی‌کند، بلکه دست به کنش می‌زند و راهی می‌شود.

دروغ چرا؟ کتاب را که دست گرفتم، همان صفحات نخست با خودم گفتم آرمان با توجه به رشته تحصیلی‌اش و همچنین با توجه به پرسش‌هایی که در ذهن دارد، احتمالا وارد دنیای شک و یقین، تردید و تخیل می‌شود و داستان از اتفاق‌های ذهنی‌ای سر در خواهد آورد و با پایانی ذهنی و باز خواننده را رهاخواهدکرد! اما باپیش‌رفتن قصه و بعد از یک‌سوم ابتدایی رمان، وقتی دیدم علی‌رغم تجربه‌ام در کتاب‌خوانی، داستان درجهت دیگری پیش‌رفت، برایم تبدیل شد به یکی از به‌یادماندنی‌ترین کتاب‌ها.کتاب حجم کمی دارد و به‌دور از زیاده‌گویی خواننده را مستقیم سر اصل مطلب می‌برد و بازهم دروغ چرا؟ در این زمانه گرانی، قیمت مناسبی هم دارد!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...