در مراسمی که به دلیل شیوع کرونا در ایتالیا روی بالکن یک مکان تاریخی برگزار شد، ساندرو ورونسی به عنوان برنده جایزه استرگا ۲۰۲۰ معرفی شد.

اهدای جایزه‌ی جادوگر ایتالیا دور از کرونا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، بنیاد ماریا گفردو بلونچی که حامی جایزه ادبی سالانه استرگا ایتالیا است اعلام کرده که ساندرو ورونسی [Sandro Veronesi] توانست امسال با رمان «The Hummingbird (Il colibrì)» برنده این جایزه که با پشتیبانی اتاق بازرگانی رم برگزار می‌شود، بشود.

به خاطر قوانین فعلی فاصله‌گذاری اجتماعی دولت ایتالیا، مراسم نهایی اهدای این جایزه نمی‌شد مثل هر سال به صورت عمومی در ویلا جیولیا برگزار شود؛ اما برگزارکنندگان تصمیم گرفتند مراسم کوچکی برگزار کنند که طی آن جایزه در بالکن مکان تاریخی نیمفائوم به برنده اهدا شد.

این مراسم که جیورجیو زانکینی مجری آن بود، به صورت زنده از شبکه رای تره برای عموم پخش شد. کورادو اوجیاس مجری و خبرنگار معروف ایتالیایی و همچنین آنتونیو اسکوراتی برنده سال ۲۰۱۹ جایزه استرگا از مهمانان ویژه برنامه بودند.

اعضای هیات داوران روی هم رفته ۶۰۵ رای داشتند که رمان ورونسی با کسب ۲۰۰ رای موفق به کسب جایزه شد. بعد از او جیانریکو کاروفیلیو با رمان «اندازه زمان» در رتبه دوم قرار گرفت و ۱۳۲ رای را به خود اختصاص داد. والری پارلا با رمان «آلمارینا» که ۸۶ رای گرفت سوم شد. جیان آرتورو فراری با «پسر ایتالیایی» و ۷۰ رای چهارم شد و دنیل منکارلی با «همه رستگاری می‌خواهند» و ۶۷ رای در رتبه بعدی قرار گرفت.

برای انتخاب برنده این جایزه، منتقدان و نویسندگان، تعدادی چهره خارجی که توسط ۲۰ نهاد فرهنگی ایتالیایی انتخاب شده بودند، شماری از کتاب‌خوان‌های برگزیده که توسط کتاب‌فروشی‌های مستقل معرفی شدند و همچنین حلقه‌های کتاب‌خوانی دانشگاه‌ها، افرادی بودند که حق رای داشتند.

برنده این جایزه در چندین برنامه کتابخوانی و تور کتاب که از سوی بنیاد جایزه ترتیب داده می‌شود شرکت خواهد کرد تا کتابش را به مردم معرفی کند.

امسال هفتادو چهارمین دوره اهدای جایزه استراگا یا جادوگر ایتالیا برگزار شد. این جایزه مهم‌ترین جایزه ادبی این کشور است که از سال ۱۹۴۷ پایه‌گذاری شد و امسال با توجه به بیماری کرونا و شیوع گسترده آن در ایتالیا، اهمیت خاص‌تری هم داشت.

ساندرو ورونسی ۶۱ ساله و متولد فلورانس است. او رمان‌نویس، مقاله‌نویس و روزنامه نگار است و در رشته معماری دانشگاه فلورانس تحصیل کرده است. وی از جوانی شروع به نویسندگی کرد و تاکنون به جز کتاب‌های غیرداستانی ۱۵ رمان و مجموعه داستان کوتاه نوشته است. جدیدترین رمان وی همین «The Hummingbird (Il colibrì)» است که سال ۲۰۱۹ منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...