مهدی غبرائی با تصحیح نهایی بلندترین رمان ارنست همینگوی با نام "این ناقوس مرگ کیست" به عنوان کاملترین ترجمه از این اثر معروف آن را تحویل ناشر داد.

غبرائی در گفتگو با مهر درباره ترجمه‌اش از رمان ارنست همینگوی گفت:  آخرین تصحیحات  خود را از بلندترین رمان ارنست همینگوی که به نام "زنگها برای که به صدا درمی‌آید" معروف است انجام دادم و این ترجمه تحویل ناشر شد.

وی ادامه داد: در این ترجمه تلاش کرده ام برگردان کاملی از این اثر داشته باشم و نام آن را هم  "این ناقوس مرگ کیست" گذاشته‌ام. تا امروز شاید سه ترجمه از این رمان در ایران منتشر شده است که ترجمه اولیه به دوران نوجوانی من بازمی‌گردد. بعدها هم این ترجمه بود که تجدید چاپ می‌شد ولی همانطور که مترجم در مقدمه هم اشاره می‌کند ترجمه کاملی از کتاب نیست و مترجم نوشته است که کتاب را خلاصه کرده و بیشتر خط روایی داستان را مدنظر داشته است.

این مترجم تاکید کرد: دو ترجمه دیگر یکی در سال 50 و دیگری اوایل دهه 60 از این کتاب به بازار آمد که من ترجمه سال 50 را دیده‌ام و معتقدم این هم ترجمه کاملی نیست چرا که لغات، اصطلاحات و جملاتی که به زبان اسپانیایی به فراوانی در این رمان یافت می‌شود در ترجمه آورده نشده است.

غبرائی درباره چگونگی ترجمه بخشهای اسپانیایی و فرانسوی در نسخه‌ای که او ارائه کرده است بیان کرد: در مورد عبارات و جملات اسپانیایی از کاوه میرعباسی کمک گرفتم. در اواخر کتاب هم جملاتی از یک ژنرال فرانسوی به زبان فرانسه آمده که این بخش را هم با کمک وی و دیگر دوستان  ترجمه کردم تا پس از سالها ترجمه کاملی از این اثر همینگوی ارائه شود که امیدوارم از همه مراحل به سلامت عبور کند و به چاپ برسد.

مترجم "هزار خورشید تابان" خالد حسینی در پایان درباره زمان چاپ و ناشر این اثر گفت: من نسخه نهایی را تحویل نشر افق داده‌ام و دیگر اطلاع دقیقی  درباره صدور مجوز و روند چاپ ندارم.
 

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...