کتاب «تنها در قاب» مستندی نوشتاری درباره «کامران شیردل» به قلم علیرضا ارواحی، منتقد و پژوهشگر اصفهانی، به‌تازگی از سوی «نشر خوب» چاپ و راهی قفسه کتاب‌فروشی‌ها شده است. ارواحی در مقدمه این کتاب یادآور می‌شود که عنوان «تنها در قاب» به «تنهااندیشی» شیردل اشاره دارد.

تنها در قاب کامران شیردل علیرضا ارواحی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «تنها در قاب» مستندی نوشتاری درباره کامران شیردل است که توسط علیرضا ارواحی، منتقد و پژوهشگر اصفهانی است که به‌تازگی توسط «نشر خوب» چاپ و راهی قفسه کتابفروشی‌ها شده است.

این کتاب بر مدار معرفی و سیری بر آثار و زندگی کامران شیردل می‌چرخد. شیردل فیلمسازی را با ساخت آیینه‌ها در ایتالیا آغاز کرد. پس از ساخت این فیلم به ایران آمد و فعالیت خود را در زمینه مستندسازی ادامه داد. با پیشنهادهایی که داشت، به مستندسازی روی آورد و چندین مستند صنعتی و اجتماعی را در کارنامه خود ثبت کرد. شیردل از همان آغاز فیلمسازی نگاه‌های متفاوت و تجربه‌های جدیدی همچون معماری، نقاشی و موسیقی را از سر گذراند.

کنجکاوی و جسارت در تدوین و انتخاب موضوع و موسیقی از مهمترین مؤلفه‌های فیلمسازی او به شمار می‌آیند و فیلم‌هایش رویکرد نوینی به مخاطبان فیلمساز پیشنهاد می‌دهند. علیرضا ارواحی در این کتاب سعی کرده به جنبه‌هایی از کار و شخصیت شیردل نزدیک شود که به زعم خودش کمتر به آن‌ها توجه شده است.

کتاب «کامران شیردل؛ تنها در قاب» در روزگار هیاهوهای بسیار برای هیچ، می‌تواند فتح بابی باشد برای شناخت کامران شیردل و امثال او که یک پلان از فیلم‌هایی که ساختند از حیث کیفیت هنری و تاثیر درست فرهنگی و اجتماعی، می‌ارزند به صدها ساعت فیلم و سریالی که بسیاری دیگر ساخته و می‌سازند و جز آلودگی و معامله با شیطان، هیچ نیستند!

ارواحی در بخشی از مقدمه این کتاب آورده است: نگاه متفاوت و نامالوف همواره شرایطی را برای شیردل به ارمغان آورد که خود را در تنهایی بیابد و تنهایی تجربه‌ای شد که به طور مشخص در فیلم‌هایی همچون آینه‌ها و تنهایی اول به تصویر درآمد. فیلم‌های کامران شیردل با تنهایی و سکوت آغاز و به تنهایی و سکوت ختم می‌شوند.

در ادامه این مقدمه می‌خوانیم: آیینه‌ها بی کلام است و در آخرین فیلم او، تنهایی اول، پس از اشاره به موقعیت مکانی فیلم، دیگر کلامی نمی‌شنویم و صدای محیط است که در سراسر فیلم جاری است. تنهایی در مستندهای اجتماعی شیردل نیز حاضر و آشکار است؛ مستندهایی روایتگر تنهایی کسانی که فرهنگ غالب جامعه آنان را ناديده گرفته است.

ارواحی که پیش از این تالیف و پژوهش‌هایی در حوزه سینما و پژوهش هنر را در کارنامه خود دارد، در این مقدمه یادآور می‌شود، که عنوان تنها در قاب» به «تنهااندیشی شیردل اشاره دارد؛ فیلم سازی که خود را در شخصیت مستند تنهایی اول می‌جوید. این کتاب کوششی است در صورت نگاری تنها اندیشی فیلمسازی.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...