شخصیتِ محوری در نمایشنامه «فرانکنشتاین» [Frankenstein] به‌تدریج ذاتِ معصوم خود را از دست می‌دهد؛ و استحاله، از نیکی به شرارت در او شکل می‌گیرد.

فرانکنشتاین» [Frankenstein] نمایشنامه  نیک دیر [Nick Dear]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نمایشنامه «فرانکنشتاین» نوشته نیک دیر [Nick Dear] و ترجمه فرشاد رضایی به‌تازگی از سوی نشر نی منتشر شده است.

این اثر اقتباسی است از رمان مشهورِ «فرانکنشتاین»، نوشته مری شلی که در سال 1818 نوشته شد.

رمان فرانکنشتاین، در زمان خود انقلابی در تاریخِ ادبیات ِ جهان به وجود آورد؛ چراکه تا آن زمان هنوز در ادبیات داستانی و نمایشی ژانر ترسناک باب نشده بود. از طرفی، این رمان را هم در زمره اولین‌ها، در ژانرِ علمی-تخیلی دانسته‌اند.

فرانکنشتاین داستان دانشمندی جوان، به نام ویکتور فرانکنشتاین است که طی آزمایشی علمی و غیرمعمول موجودی زنده را خلق می‌کند. این موجود، فرایند متمدن شدن را، به‌سرعت طی می‌کند؛ اما در برخورد واقعی با انسان‌ها با مضامینی چون دروغ و نفرت آشنا می‌شود؛ و سرانجام به دنبال انتقام گرفتن از فرانکنشتاین (خالق خود) بر می‌آید.

اما نمایشنامه فرانکنشتاین، نوشته نیک دیر نویسنده انگلیسی (1966) در سال 2011 نوشته شده است. تفاوت این نمایشنامه با رمان آن ، این است که در رمان، شخصیت محوری (پروتاگونیست) ویکتور فرانکشتاین است؛ اما در نمایشنامه، هیولای ساخته فرانکنشتاین شخصیت اصلی اثر است.

هیولایی که فرانکشتاین خلق می‌کند و سپس او را رها می‌کند، ظاهری زشت و کریه دارد؛ اما در واقع، چون کودکی پاک و ساده است. هیولایی بی‌نام -که وجودش دخالتی است توسط انسان و علم در طبیعت- وصله ناجوری می‌شود در عالم انسانی...

انسان‌ها با او با نفرت و کینه برخورد می‌کنند؛ درحالی‌که او می‌خواهد عضوی از جامعه متمدن باشد؛ اما اجتماع او را پس می‌زند و در خود راه نمی‌دهد. هرچه او دست دوستی و عشق به سمت انسان دراز می‌کند، با نامهربانی پس می‌زند.

«هیولا: من قوه دریافت خیلی خوبی دارم. تماشا کرده و گوش داده‌ام و یاد گرفته‌ام. اوایل هیچی بلد نبودم؛ ولی کار آدم‌ها رو تحلیل کردم و کم‌کم یاد گرفتم: یاد گرفتم چطور نابود کنم؛ چطور متنفر باشم؛ چطور خفّت بدم؛ چطور تحقیر کنم؛ و در مکتب اربابم، والاترین مهارت انسانی رو یاد گرفتم؛ مهارتی که هیچ موجود دیگه‌ای از پسش برنمی‌آد: من بالاخره یاد گرفتم دروغ بگم.» (از متن نمایشنامه)

هیولایی که کاملا بر اساس معادلات ریاضی ساخته شده، با ناباوری خالقِ خود، درگیر احساسات می‌شود؛ تا جایی که فرانکنشتاین نمی‌تواند این موضوع را بپذیرد و در پی نابودی او برمی‌آید. هیولا به‌تدریج ذاتش دگرگون می‌شود؛ و استحاله از نیکی به شرارت در او شکل می‌گیرد. در حقیقت، هیولای فرانکنشتاین، نوعی استعاره است از تبدیل پاکی سرشتِ انسانی نو زاده شده به موجودی شرور و سرشار از نفرت. در اینجا تمدن انسانی، علی‌رغم نام پرطمطراقش، نمی‌تواند تغییر و مانعی برای شرارت و دشمنی در بشریت به وجود آورد.

هیولای فرانکشتاین در نهایت از انسان‌ها گریزان و متنفر می‌شود؛ و در پی کشتن و انتقام از انسان‌ها برمی‌آید.

نمایشنامه در 30 صحنه نوشته شده است. چندین شخصیت دارد که از همه آنها مهم‌تر، هیولا، دلَسی و فرانکنشتاین هستند.
با توجه به این که اقتباس‌های فراوانی از رمان فرانکنشتاین در تاریخ ادبیات جهان صورت گرفته است؛ اما اثر نیک دیِر را می‌توان در زمره بهترین اقتباس‌ها از آن قرار داد.

نمایشنامه فرانکنشتاین با 1100 نسخه در سال 1400 توسط نشر نی منتشر شده است. این نمایشنامه 114 صفحه دارد و قیمت آن 32000 تومان است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...