کتاب «سینمای فریدون گله» اثر رضا درستکار توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

سینمای فریدون گله رضا درستکار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رضا درستکار منتقد سینمایی و نویسنده این‌کتاب، تاکنون ۶ عنوان کتاب منتشر کرده که از جمله آن‌ها باید به «بهمن فرمان‌آرا؛ زندگی و آثار» (۱۳۸۱) و «در قلمرو دیدار» (با مجید مجیدی، زندگی و آثارش-۱۳۸۵) اشاره کرد. وی همچنین در عرصه‌ فیلمسازی تجربیاتی چون ساخت مستندهای «فریدون گله کجاست؟» (۱۳۸۲) و «دیدن یا ندیدن» (۱۳۹۸) را در کارنامه دارد.

فریدون گُله کارگردان سینمای ایران، عمری بلند نداشت (۱۳۲۲ تهران ـ ۳۰ مهر ۱۳۸۴ سلمان‌شهر)؛ اما در همین فرصت کوتاه، آثاری ماندگار به تاریخ سینمای ایران افزوده است. کتاب «سینمای فریدون گُله» پاسداشت همین آثار و نقد و بررسی آن‌هاست. این‌کتاب، شامل یک گفت‌وگوی مفصل با گُله است که از کودک تا همه‌ زندگی و فیلم‌ها و اندیشه‌های او را در بر می‌گیرد.

گفتگوی مذکور توسط جواد طوسی، طهماسب صلح‌جو، سعید عقیقی و رضا درستکار انجام شده است. همچنین نقدهایی بر آثار این کارگردان در کتاب چاپ شده که به قلم منتقدان نام‌برده نوشته شده‌اند. تحلیل موسیقی واروژان برای دو اثر گُله به قلم خدایار قاقانی، یک گفت‌وگوی دیگر و کوتاه‌تر با او، فیلم‌شناختِ هفت فیلمش و یک آلبوم تصویری از فیلم‌های گُله از دیگر مطالب این‌کتاب هستند.

این‌کتاب با ۲۸۸ صفحه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...