به گزارش ایبنا، نشر مارکوزیا که پیش از این دو جلد نخست مجموعه رمان‌های گرافیکی «آخرین داستان» با عنوان «جمشید طلوع» و «جمشید طلوع 2» را به زبان انگلیسی منتشر کرده بود، در ادامه این روند نسخه انگلیسی رمان‌های گرافیکی «جمشید غروب» و «جمشید غروب 2» نوشته اشکان رهگذر را منتشر می‌کند.

این انتشارات رمان گرافیکی دوجلدی «جمشید غروب» را با عنوان «جمشید 3» را از 10 جولای (11 تیرماه) و رمان گرافیکی «جمشید 4» را از 5 آگوست (14 مردادماه) به شکل آنلاین در سایت آمازون و دیگر سایت‌های معروف فروش کتاب آنلاین و به شکل فیزیکی در کشورهای انگلیسی‌زبان ازجمله آمریکا، انگلستان و استرالیا منتشر می‌کند.

رمان‌های گرافیکی «جمشید» به‌عنوان پیش درآمدی برای انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» در استودیو هورخش تولیدشده‌اند. این مجموعه چهارجلدی با برداشتی آزاد از شاهنامه فردوسی، قصه دوران پادشاهی جمشید را به تصویر می‌کشند.

استودیو انیمیشن هورخش از سال 1384 درزمینه تولید آثار انیمیشنی، رمان‌های گرافیکی و بازی فعالیت می‌کند و انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» به نویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر نخستین انیمیشن بلند سینمایی این استودیو است که با برداشتی آزاد از شاهنامه به روایت قصه ضحاک، کاوه آهنگر و آفریدون می‌پردازد. انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» تاکنون موفق به کسب 9 جایزه ملی و بین‌المللی شده است.

نشر «مارکوزیا» که دفتر اصلی آن در لندن است، به شکل تخصصی از سال 2005 درزمینهٔ انتشار رمان گرافیکی (گرافیک نوول) و کمیک فعالیت می‌کند.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...