کتاب«زائران کوهستان مه آلود» به قلم محمدرضا بایرامی، توسط انتشارات نیستان منتشر شد.

زائران کوهستان مه آلود محمدرضا بایرامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «زائران کوهستان مه آلود» نوشته محمدرضا بایرامی، داستانی با محوریت سفری به کوهستانی رازآمیز در روستایی است که هر ساله با مراسم مذهبی سنتی خود، بسیاری را از گوشه و کنار کشور به سویش می‌کشد تا نفسی یا شاید دیداری تازه کنند. اما در این مسیر مسائل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را می‌گیرد تا با به جاآوردن رسم رفاقت و دوستی و خطر کردن برای یکدیگر، حکمت‌هایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند.

محمدرضا بایرامی که سابقه دیرپایی در نگارش برای مخاطبان نوجوان دارد و تنها نویسنده ایرانی است که رمانی نوجوانانه از وی برنده یکی از معتبرترین جوایز ادبی اروپا شده است. او در تمامی این سال‌ها و با وجود فعالیت حرفه‌ای در عرصه رمان و ادبیات بزرگسال از نوشتن برای مخاطبان نوجوان غافل نبوده است.

بایرامی در «زائران کوهستان مه آلود» بار دیگر به سنت مورد علاقه‌خود که استفاده از عناصر ادبی فولکلور در داستان نویسی برای نوجوانان است بازگشته است و از جغرافیا و زیست بوم روستایی ایران استفاده‌ای ناب و بکر برای خلق موقعیت‌های داستانی داشته است.

«زائران کوهستان مه آلود» با استفاده از تم سفر برای خلق اثر داستانی و حضور فراز و فرودهای داستانی بسیار که در کشاکش سفر برای حاضران در آن شکل می‌پذیرد و رازآمیز شدن بستر داستانی، به افزایش جذابیت داستان بسیار کمک کرده است.

بایرامی پیش از این در گفتگویی درباره نوشتن این اثر گفته بود: اوخر دهه ۷۰ یا اوایل دهه ۸۰ با تنی چند از دوستان، به قصد سفری زیارتی به سوی طالقان رفتیم. قرارمان این بود که تا شب خودمان را به بالای پناهگاه برسانیم و تا ظهر روز بعد به روستایی که امام زاده‌ای داشت و در آن تعزیه برگزار می‌شد به مناسبت ۲۸ صفر. اما روز دوم در پرتگاهی گیر افتادیم و کمی هم سقوط کردیم و زمان را هم از دست دادیم. شب بعد و موقع بازگشت هم فهمیدیم که راهنمای محلیمان، راه را گم کرده است. بهتر از این نمی‌شد! و این جور بود که در کوه‌ها سرگردان شدیم، خسته و گرسنه و زخمی… سال‌ها بعد، با رضا امیرخانی و جمعی از دوستان نویسنده به سفر بسیار سختی رفتیم در مناطق صعب العبور زیلایی و سیلاب کولیوار و… هدفمان رساندن کتاب بود به روستاهای دور دست... یکی از روزها در مرز چهار محال بختیاری با کهگیلویه و بویراحمد، از کوه خشن و بکری بالا رفتیم که ناگهان در آن خلوت محض که گویی قبل از ما پای هیچ بشری با آن نرسیده بود، ستون‌هایی دیدیم همه سنگی و استوار، درست در خط رأس و جایی مسلط به اطراف. از راهنمایان محلی پرسیدیم اینها چه هستند، آنها جایی را نشان دادند در دور دست که دلیل به وجود آمدن ستون‌ها بود. و این دو دستمایه‌ای شد برای تگارش این رمان.

کتاب «زائران کوهستان مه آلود» نوشته محمدرضا بایرامی توسط انتشارات کتاب نیستان در ۱۷۶ صفحه با قیمت ۳۹ هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...