قباد آذرآیین خواستار حذف نام خود از نامزدی دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی جلال آل ‌احمد شد.

قباد آذرآیین هجوم آفتاب


این داستان‌نویس که با مجموعه‌ی داستان «هجوم آفتاب»، نامزد این جایزه‌ شده است، با اعلام این مطلب به ایسنا، گفت: ضمن احترام به نام ارجمند جلال و سپاس از دست‌اندرکاران و داوران جایزه‌ی جلال‌ آل ‌احمد، درخواست می‌کنم نام اینجانب را از لیست نامزدهای دریافت دومین دوره‌ی جایزه‌ی یادشده حذف فرمایند.

آذرآیین متولد سال 1327 است و از جمله آثارش به مجموعه‌های داستان «حضور» و «شراره‌ی بلند» و دو عنوان کتاب «پسری آن سوی پل» و «راه که بیافتیم ترس‌مان می‌ریزد» برای نوجوانان می‌توان اشاره کرد.

چندی پیش هم مصطفی مستور کناره‌گیری خود را از این جایزه اعلام کرد.

دیگر کتاب‌های راه‌یافته به مرحله‌ی دوم داوری دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی «جلال آل احمد» که از امسال، برگزیده‌ی آن در بخش داستان به منزله‌ی برگزیده‌ی جایزه‌ی «کتاب سال» نیز معرفی می‌شود، عبارت‌اند از: رمان‌های «بیوتن» نوشته‌ی رضا امیرخانی، «شماس شامی» نوشته‌ی مجید قیصری و «صورتک‌های تسلیم» نوشته‌ی محمد ایوبی و همچنین مجموعه‌ی داستان «آوای نهنگ» نوشته‌ی احمد بیگدلی.

مراسم اهدای دومین جایزه‌ی ادبی جلال‌ آل ‌احمد با مشارکت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مؤسسه‌ی خانه‌ی کتاب، دوم آذرماه هم‌زمان با سال‌روز تولد جلال برگزار می‌شود.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...