محمدکاظم اخوان از تالیف مجموعه داستانی برای نوجوانان خبر داد و گفت: «خاطرات یک عاشق» مجموعه‌ای از چند داستان مستقل است که به نوعی با هم ارتباط دارند.

به گزارش ایبنا،  محمدکاظم اخوان، درباره آثار جدیدش توضیح داد: کتاب جدیدی برای نوجوانان نوشته‌ام به نام «خاطرات یک عاشق» که مجموعه‌ای از چند داستان است. داستان‌ها مستقل هستند ولی به نوعی با هم ارتباط دارند.
 
نویسنده مجموعه ۱۰ جلدی «زی زی گولو آسی پاسی دراکوتا تا به تا» افزود: این داستان‌ها مبنای تاریخی دارند و به دوران اواخر قاجار و اوایل سلسله پهلوی برمی‌گردد. این کتاب به ماجراهای خاصی بین زوج‌های عاشق می‌پردازد که به شکل تمثیلی و رمزآمیز اتفاق می‌افتند و راوی اصلی داستان هم شخصی است که در حال روایت ماجرای خودش است.
 
وی در ادامه توضیح داد: این داستان فضای ذهنی سوررئال دارد و به‌شکل خطی نیست و تابع زمان خاصی نیست، از گذشته به آینده، از آینده به حال و ... متغیر است.
 
اخوان درباره چگونگی نوشتن این مجموعه بیان کرد: مبنای نوشتن این داستان‌ها عکس‌هایی بود که در فضای مجازی از دوره‌های قاجار و پهلوی می‌دیدم و با توجه به آن‌ها داستان‌هایی را در فضای مجازی منتشر می‌کردم. این داستان‌ها مورد توجه یکی از مدیران انتشارات پیدایش قرار گرفت و از من خواست که مجموعه‌ای از این داستان‌ها در اختیارشان قرار دهم.
 
این نویسنده همچنین گفت: علاوه بر این مجموعه داستان، کتاب دیگری هم با عنوان «سبیل سرگردان» که برای گروه سنی کودک و نوجوان است را نیز برای چاپ به نشر پیدایش سپرده‌ام. «سبیل سرگردان» رمانی فانتزی فراواقعه با موضوع اجتماعی است و داستان آن از زمان حال شروع می‌شود و در ادامه وارد یک افسانه می‌شود.

وی درباره «سبیل سرگردان» توضیح داد: داستان این کتاب درباره جوانی است که سبیل ندارد و خانواده‌اش بسیار نگران این مساله هستند چون معتقدند هرکسی سبیل کلفت‌تری داشته باشد ارزش و احترام بیشتری هم دارد. آن‌ها بعد از تحقیق متوجه می‌شوند که سبیل پسرشان دزدیده شده و ادامه ماجرا.
 
محمدکاظم اخوان، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس، در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. او آثار زیادی در حوزه کودک و نوجوان در کارنامه خود دارد که از آن‌ جمله می‌توان به مجموعه ۱۰ جلدی «زی زی گولو آسی پاسی دراکوتا تا به تا»، «بادپا»، «بهار با یک گل»، «ستاره‌ای بر خاک» و «دوست غارنشین من» اشاره کرد.
 
اخوان همچنین نویسنده نمایشنامه‌هایی مانند «یه روز که خورشید نباشه»، «شهر آفتابگردان»، «پروانه روی شانه» و «دخترک کبریت فروش» و فیلم‌نامه‌هایی مانند «قورباغه سبز»، «قصه‌های تابه‌تا»، «سیاه سفید خاکستری»، «جزیره‌ جادو»، «کاتی و کوتی»، «ماهان و ماهور» و «می‌خواهم قصه بنویسم» بوده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...