رمان نوجوان «گروه مخفی» نوشته سپیده نیک‌رو توسط انتشارات محراب قلم منتشر شد.

گروه مخفی سپیده نیک‌رو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان نوجوان «گروه مخفی» با تصویرگری مجید صابری نژاد با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، ۹۶ صفحه و بهای ۲۱ هزار تومان توسط انتشارات محراب قلم (کتاب‌های مهتاب) منتشر شده است.

گروه مخفی روایتی است با طعم طنز از دختری به نام پریا که در یکی از بهترین مدارس غیرانتفاعی تهران درس می‌خواند و به تازگی صاحب برادر شده است و اصلاً از این وضعیت خوشحال نیست.

او و دو نفر از دوستانش به نام‌های نگار و پانیذ با هم در یک گروه به نام گروه مخفی تلاش می‌کنند راهی برای کاهش فشار مدرسه و مشکلات پریا با برادر کوچکش پیدا کنند اما ماجرا به این آسانی‌ها هم نیست...

در بخشی از کتاب آمده است:

«یک آقای سرباز من را تا ته اتاق آقای پلیس اصلی برد. حالا که کلاهش را برداشته بود، تازه فهمیدم که کله‌اش اصلاً مو ندارد (غیر از چهار تا). داشتم آن چهار تا مو را به دقت می‌شمردم که آقای پلیس عصبانی شد. گفت: «بچه! زود شماره‌ی پدرت رو بگیر بیاد دنبالت. دیگه هم تنها توی پارک نگرد. مملکت صاحب داره! الکی که نیست. وقت ما رو گرفتی. اگه توی کار پلیس فضولی نکرده بودی، اون یارو رو با این کیف می‌گرفتیم. البته گرفتیمش بالاخره. ولی تو نیم وجب بچه کار ما رو خراب کردی. هیچ فکر نکردی توی کیف چیه؟» گفتم: «ام …» گفت: «هیچ فکر نکردی شاید دزد باشه؟» گفتم: «ام…» گفت: «هیچ فکر نکردی؟» گفتم: «ام…» گفت: «یعنی اصلاً فکر نکردی؟» تا آمدم باز شروع کنم چیزی بگویم، گفت: «بسه چقدر حرف می‌زنی، بچه! زنگ بزن. اگه ازت معلوم نبود چقدر چلمنی، امشب توی اداره‌ی پلیس نگهت می‌داشتم.»

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...