رمان ایرانی «مسافرخانه شکسپیر» نوشته هومن زندی‌زاده توسط نشر ثالث منتشر و راهی بازار نشر شد.

مسافرخانه شکسپیر هومن زندی‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دومین اثر نویسنده‌اش و اولین‌اثر وی در حوزه ادبیات داستانی است. زندی‌زاده که پیش‌تر کتاب «سرزمین نامادری: پیشنهاداتی در باب مهاجرت» را منتشر کرده، فارغ‌التحصیل رشته نمایش با گرایش نمایشنامه‌نویسی خلاق بینافرهنگی است و پیش‌تر جوایزی را در زمینه نمایشنامه‌نویسی از جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران گرفته است. او در حال حاضر در استرالیا زندگی می‌کند و به‌عنوان نمایشنامه‌نویس فعالیت دارد.

وجه مشترک کتاب دوم و اول زندی‌زاده، مساله مهاجرت است. به این‌ترتیب، «مسافرخانه شکسپیر» داستان زندگی مدیر شیفت شب مسافرخانه‌ای در استرالیا است و شخصیت اصلی‌اش درگیر اتفاقات غیرمنتظره‌ای می‌شود که شغلش را دچار مخاطره کرده و زندگی شخصی‌اش را با مشکلاتی روبرو می‌کنند.

«مسافرخانه شکسپیر» چند اپیزود دارد که با عبور از هر اپیزودش، از سمت فضای واقع‌گرایانه به فضای سوررئال وارد می‌شود. زندی‌زاده معتقد است تصویر سیاه یا سفیدِ مطلقی از مساله مهاجرت ارائه نکرده و تلاش داشته با درآمیختن واقعیت و خیال، از بار تلخ حوادث بکاهد یا حتی آنها را به عواملی خارج از کنترل شخصیت‌ها مرتبط کند. او همچنین به گفته خود، از کلیشه‌ها و فانتزی‌های رایج در این‌زمینه اجتناب کرده است.

این‌رمان با ۱۳۵ صفحه و قیمت ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...