حیران به دایره | اعتماد


آدم سرگردان دنبال هر چیزی می‌رود تا جایی که قرارش اجازه دهد و این قرار از ماجراجویی‌هایی شروع می‎شود که شاید اگر بهش فکر هم کنی هیچ‌وقت دست به انجام‌شان نمی‌زنی. شایان در رمان «کاتوره» آنقدر بی‌قرار هست که بخواهد یک جایی رها کند و پناه ببرد به اتفاق‌هایی دور که اگر به آنها برگردد، دوست نداشته باشد آنها را انجام بدهد. بی‌تا شباهنگ در این رمان فقط یک آدم سرگردان بی‌هدف را توصیف نکرده است. با توجه به پی‌رنگ داستان، جهانی را ترسیم کرده است، شناور. این قدرت شناور گاهی به سیال‌ذهن می‌چرخد. روایت می‌کند. اتفاق می‌افتد و گاهی در اختیار فرم طعنه می‌زند به دنیای رئالی که آدم‌ها درگیرش هستند.

کاتوره بی‌تا شباهنگ

شاید بهانه دنبال کیف‌قاپ رفتن و دزدیدن عکسی خانوادگی در نگاه اول آنقدر درگیر‌کننده نباشد ولی به مرور شباهنگ با نقش زدن شایان و زرین و خانواده‌های‌شان پیوندی درست می‌کند که خواننده خواه یا ناخواه خودش را در مسیری می‌بیند سرگشته. به خودش رجوع می‌کند. با خودش مرور می‌کند که آیا تا حال کاتوره بوده است یا نه. پیشامدهای غیرمنتظره چقدر ما را تغییر داده‌اند یا راه‌مان را. شایان در حین این ماجراجویی به چیزهایی پناه می‌برد که از آنها محروم بوده است. حتی حمایت‌های زرین و دوست‌هایش هم میان فکر و کنش‌هایش گُم می‌شوند. وقتی پای نازلی به زندگی شایان باز می‌شود به بهانه دزدیده شدن کیف و عکس خانوادگی‌اش اینجا شایان خودش را در تقابل با جهان‌واره‌ای می‌بیند که از من حقیقی‌اش قوی‌تر است.

مجابش می‌کند به کارهایی دست بزند. دنیای نمادینش را پشت سر بگذارد و برای کشف بیشتر از خودش بگذرد. از زرین و زندگی‌ای که ممکن است فرو بپاشد. حلقه اتصال شایان به زندگی و سرگردانی بغلی است که همیشه همراهش است. شایان آن را به چشم اعتیاد نمی‌بیند. عطفی است بین حقیقت موجود و حقیقتی که در ذهنش است. شباهنگ فقط شخصیت اول این رمان را کاتوره خلق نکرده است. به نوعی هر یک از شخصیت‌های این داستان بنا به فراخور ظرفیت و تجربه زیستی‌شان سرگردان هستند. اما این سرگردانی شبیه هم نیست. هر یک معنا و حقیقتی را دنبال می‌کنند و هر شخصیت کاتوره چیزی هست که نیست. پا به فضایی می‌گذارند که قبلا در آن نبوده‌اند یا جرات ورود به آن را نداشته‌اند. شایان در زندگی آنها نقش موتیوی را اجرا می‌کند که به این آدم‌ها این قدرت را می‌دهد تا محیط اطراف‌شان را گسترده کنند. مرزها را به جلو هل بدهند و به نقطه‌ای برسند که حقیقت موجود، حقیقت ذهنی‌شان را به چالش می‌کشد و حاصل این چالش کنشی می‌شود که هیچ کدام‌شان تجربه‌ای از آن نداشته‌اند. این نقطه همان نقطه‌ای است که بی‌تا شباهنگ به صورت روایت‌های پنهان در رمانش به آن رسیده است. هر کاتوره‌ای یک دوران بازگشت هم دارد. وقتی یکی یکی شخصیت‌ها از آن دوران بازمی‌گردند، دستاوردها و کشفیات خودشان را به زندگی‌های‌شان وارد می‌کنند. مقایسه می‌کنند و از بی‌قراری‌هاشان بنا به موقعیت و منافع‌شان یا چیزی به یاد نمی‌آورند یا نمی‌خواهند به یاد بیاورند.

رمان «کاتوره» در پایان با این صحنه‌ها مخاطب را روبه‌رو می‌کند. شایان، زرین، نازلی هر کدام بازگشتی به اصل حقیقت وجودشان می‌کنند و پاسخ آن را در نه الزاما در قالب کلمات می‌دهند، بلکه با همان کنشی که آغازگرش بودند آن را به پایان می‌رسانند. در اینجا کلمات و جمله‌ها به عنوان نقش مکمل کنار کنش قرار می‌گیرند. چون کاتوره فعل نیست. یک کنش و حرکت است و بی‌تا شباهنگ در رمانش به خوبی حرکت را ساخته و جهانش را نوشته است. حیف که مرگ رسم غریبی است. بی‌تا را با خودش برد و نگذاشت انتشار رمانش را ببیند. اما اثرش و کتاب‌ها و فیلمنامه‌هایش را برای‌مان به یادگار گذاشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...