جایزه ادبی «واو» بهترین رمان متفاوت هفدهمین دوره خود را معرفی کرد.

مرد کبود پیام عزیزی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، از میان 4 رمان: «چهارده سالگی بر برف» نوشته حسین آتش پرور، «طبرخون» نوشته محسن فاتحی، «مرد کبود» نوشته پیام عزیزی و «وقتی ما همه مردیم» نوشته مهدی احمدیان، که به عنوان نامزد خود معرفی کرده بود، رمان «مرد کبود» نوشته پیام عزیزی را برای آفرینش جنونی تمام‌عیار در فضایی وهم‌آلود، بازتاب درخور توجه هویت هزارپاره انسان معاصر در این جنون و نثر و زبانی روان و روایتی ساختارمند و گیرا، به عنوان رمان متفاوت سال 1398 برگزید.

و نیز نشر «نیماژ» و علیرضا اسدی جنتی را به عنوان بهترین ناشر رمان متفاوت سال 98 معرفی کرد.

فائزه سید شاکری دبیر این جایزه، همچنین رمان «چهارده سالگی بر برف» نوشته حسین آتش پرور را برای نثر و زبان شفاف، پاکیزه، یکدست و در خور توجه و همچنین سیالیت روان روایت میان خیال و واقعیت به عنوان رمان شایسته تقدیر سال 1398 معرفی کرد.

داوران این مرحله از جایزه: رویا دستغیب، مجتبی هوشیار محبوب و فائزه سیدشاکری بودند.

سیدشاکری تاکید کرد: تندیس و لوح برگزیدگان «واو» پس از پایان پاندمی و در شرایطی امن، طی مراسمی اهدا خواهد شد.

همچنین دبیر جایزه یادآور شد: دوره هجدهم «واو» به‌زودی فراخوان خود را برای نویسندگان و ناشران منتشر خواهد کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...