به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ انتشارات نیستان کتاب صوتی «حریم»، نوشته صادق کرمیار را با صدای حامد فعال روانه بازار نشر کرد.

حریم صادق کرمیار

کرمیار در «حریم» از سویی به سراغ ژانر تازه و کمتر تجربه شده در داستان‌نویسی بلند خود رفته و از سوی دیگر مهارت و قدرت ذهنی وسیعی را در این حوزه به رخ مخاطب خود کشیده است. این داستان را می‌توان رمانی در ژانر اجتماعی برشمرد. رمانی برخواسته از متن اجتماع امروز و شخصیت‌پردازی شده با چهره‌ها و افرادی که بخشی از واقعیت دنیای زیستی جامعه ایرانی در دهه چهارم از انقلاب اسلامی به شمار می‌روند. او با زبان روایی دانای کلی که به خوبی خودش را از دل داستان کنار کشیده و مانند یک نریتور (گوینده) مستند به بازخوانی زندگی و زمانه شخصیت‌های خود می‌پردازد و در هم‌تندیگی زندگی آنها نسبت به هم را واکاوی می‌کند.

وجه ممیزه این رمان را باید در معرفی مفاهیمی کلیدی در بطن این رمان بدانیم. موضوعاتی مانند خیر و شر و نفس و نیت اعمال انسانی و مهم‌تر از آن، تأثیرگذاری تمامی انسان‌ها در زندگی یکدیگر است. انسان‌های داستانی او به شدت در ساختار زیستی یکدیگر تاثیرگذار و فعالیت‌های آنها در یکدیگر موثر است و این مسئله را باید استعاره‌ای از مفهوم بلندی دانست که کرمیار در رمان خود بیان کرده و آن چیزی جز تأثیر و تأثر تک تک اعضا اجتماع بر یکدیگر نیست.

«حریم»، داستان مردی به نام شمس است. مردی نیکوکار و دارا و خوشبخت که تربیت شده مادری مذهبی است، اما حادثه‌ای ناگوار باعث میشود تا شمس توبه کند؛ توبه از کمک به نیازمندان و توبه از همه باورهای سالهای دور و توبه از دستگیری دیگران و... .

کرمیار خود در گفت‌وگو با تسنیم درباره نوشتن این رمان می‌گوید:‌ بسیاری از نوشته‌هایم مربوط به دهه 70 و اوایل دهه 80 است و هیچ کدام از این نوشته‌ها نیز در همان سال‌ها منتشر نشد،‌ «نامیرا» نیز یکی از همین نوشته‌ها بود که آقای سید‌مهدی شجاعی از من خواست تا آن را منتشر کنم،‌ بعد از نامیرا نیز کتاب‌هایی که نوشته بودم اما منتشر نشده بود، را بازنویسی  کرده و به نیستان  برای چاپ می‌دادم.

وی ادامه می‌دهد:‌ «حریم»‌ نیز یکی از این نوشته‌ها بود که در سال‌های 85 و 86 نوشته شد،‌ اکنون به فراخور نیاز جامعه تصمیم به انتشار آن گرفتم،‌ جامعه امروز ما به مسئله‌ای که رمان حریم به آن اشاره می‌کند،‌ بسیار مبتلاست و آن چیزی نیست جز آسیب دیدن انسانیت انسان. امروز بشریت نیازمند این است که نگاه دوباره‌ای به خود بیاندازد و و در رفتار و و روابط خود بازبینی داشته باشد.

انتشارات نیستان کتاب صوتی حریم را با صدای حامد فعال منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...