ترجمه بهار سرلک | اعتماد
شبکه HBO در مینیسریال پنجقسمتی «چرنوبیل» ماجرای فاجعه اتمیای را که آوریل سال 1986 در اوکراین روی داد و تلاشهای مقامات مسوول برای پاکسازی را به نمایش درآورده است. وقایعی که در این سریال به تصویر کشیده میشوند منشایی حقیقی دارند اما سازندگان آن به منظور دراماتیزه کردن این واقعه، در گزارشهای تاریخی دست بردهاند.
خبرنگاران نشریه «business insider» دوازده دستکاری شبکه HBO در روایت چرنوبیل را گزارش کردهاند.
1
دود سیاه غلیظی که از نیروگاه بیرون میآید را حتما دیدهاید؟ قطعا این دود از اتفاقی شوم خبر میدهد اما در حقیقت رشتههایی باریک از بخار سفید است که از رآکتور بیرون میآمدند.
2
شاید طرفداران «بازی تاج و تخت» در قسمت اول «چرنوبیل» متوجه حضور دونالد سامپتر شدند که در «بازی تاج و تخت» شخصیت مستر لووین را بازی میکرد. شخصیت او در «چرنوبیل»، بلشویک میانسالی به نام ژارکوف؛ شخصیتی تخیلی یا داستانی است. به همین ترتیب اصرار او به مقامات امنیتی مبنی بر اینکه زنگهای هشدار را به صدا درنیاورند ساختگی است.
ژارکوف: «هیچکس بیرون نرود. تلفنها را بکشید. از انتشار اطلاعات غلط جلوگیری کنید.»
این جملات به این معنی نیست که تلاشی برای جلوگیری از انتشار اطلاعات غلط بلافاصله پس از فاجعه نشده است اما نمیدانیم آنچه ژارکوف در این صحنه میگوید دقیقا رویه دولت را در این برهه زمانی انعکاس میدهد یا خیر.
3
تا به امروز چرنوبیل بزرگترین فاجعه اتمی دنیا به شمار میرود اما طبق گفتههای جان هاورکمپ، کارشناس ارشد انرژی اتمی در «گرینپیس»، مقایسه چرنوبیل با هیروشیما که لگاسف از آن میگوید، معقول نیست.
لگاسف: «آتشی که با چشمهای خودمان میبینیم نزدیک به دو برابر تشعشعی است که بمب هیروشیما آزاد کرد.»
بمبی که در شهر هیروشیما انداخته شد به واسطه تعداد افرادی که مستقیما در معرض تشعشات قرار گرفتند، ویرانکنندگی بسیار بالایی داشت. از سوی دیگر، در چرنوبیل مواد رادیواکتیویته وارد هوا و پخش شدند بنابراین تاثیر آن بر سلامتی غیرمستقیم و بلندمدت بود.
4
در قسمت دوم سریال، وقتی هلیکوپتری از روی رآکتور شماره چهار پرواز میکند، سقوط میکند. پس از فاجعه چرنوبیل هیلکوپتری سقوط کرد اما دستاندرکاران سریال زمان وقوع این اتفاق را تغییر دادهاند. در حقیقت اکتبر همان سال، ماهها پس از اینکه مبارزهشان با آتش تمام شد، هلیکوپتر سقوط میکند.
5
محوریترین شخصیت داستانی سریال اولانا خومیاک، دانشمند بلاروسی موسسه انرژی اتمی، است. خومیاک بدون درخواست مقامات به چرنوبیل سفر میکند، سرپرستهای نیروگاه را روی تخت بیمارستان مورد بازخواست قرار میدهد و طولی نمیکشد که خودش را در برابر گورباچف، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، میبیند. اگر این خط داستانی برای یک بیننده غیرواقعی باشد، به این دلیل است که خومیاک ترکیبی از چند شخصیت است تا دانشمندانی را که برای پاکسازی تلاش کردند، بازنمایی کند. جنسیت او مبنایی حقیقی دارد چراکه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابقه بلندبالایی در تربیت زنان در حوزههای علم، فناوری و مهندسی داشت.
6
در قسمت دوم خومیاک به شورای تصمیمگیری، امکان وقوع انفجار دوم را هشدار میدهد؛ انفجاری که باعث ورود مواد رادیواکتیو بیشتری از هسته با نیرویی بیش از 4 مگاتن میشود. طبق گفتههای هاورکامپ، چنین تخمینی اغراقآمیز است. باقی توصیفهای او از پیامدهای این اتفاق نیز کاملا صحیح نیستند.
خومیاک: «و احتمالا انفجار دوم برای کل جمعیت کییف و همچنین مینسک را به کام مرگ میکشاند و روی اوکراین، لتونی، لیتوانی، بلاروس و همچنین لهستان، چکاسلواکی، مجارستان، رومانی و بخش عمدهای از آلمان شرقی تاثیرگذار خواهد بود.» ادعای اینکه تمام اروپا تحتتاثیر قرار میگیرند، فرضیههایی را دربردارد. هاورکمپ میگوید چنین اتفاقی روی میداد اگر تمام کوریوم ذوبشده به آبهای زیرزمینی برخورد میکرد. اما زمانی که کوریوم شروع به ذوب شدن میکند، این کار را به شکلی ناهمگون انجام میدهد. در نتیجه اگر واقعا دومین انفجار روی میداد، پیشبینی عواقب آن کاری دشوار بود.
7
در تلاش برای جلوگیری از انفجار بخار که خومیاک هشدار میدهد، سه داوطلب میهنپرست درون آبهای رادیواکتیو شیرجه میزنند تا سوپاپهای تانکها را باز کنند. دستاندرکاران سریال با اختیار تام این قسمت از ماجرا را تغییر دادهاند. طبق گفتههای یکی از کسانی که وارد این آب شده است، الکسی آناننکو، آنها برای این اقدام داوطلب نشده بودند. آناننکو مهندس این نیروگاه بود و اتفاقی آن روز باید سر کار حاضر میشد و به همین دلیل سرپرستش این ماموریت را به او سپرد. حتی سرپرست او را مطلع میکند که میتواند از انجام چنین کاری سر باز بزند اما آناننکو که تصادفا آن روز نوبت حضورش در نیروگاه بود، تنها فردی بود که محل سوپاپها را میدانست در نتیجه چارهای جز پیوستن به تیم شیرجهزنها نداشت.
8
در یکی از لحظات کمیک سریال، معدنچیهایی که زیر واحد 3 را حفاری میکنند، برای تاب آوردن گرما برهنه شدهاند. ممکن است چند معدنچی چنین کاری کرده باشند اما حتی نویسنده و سازنده سریال، کریگ مازن میگوید گزارشهای متفاوتی درباره اینکه چند نفر برهنه شده بودند، وجود دارد.
9
یکی از منابعی که مازن به آن مراجعه کرده است کتاب «نیمهشب در چرنوبیل» است که آدام هیگینباتم، روزنامهنگار، براساس گزارشهای واقعی این رخداد جمعآوری کرده است. در گفتوگویی با نشریه «Inverse» هیگینباتم میگوید این سریال در به تصویر کشیدن روگردانی و واکنش دیر دولت شوروی غلو کرده است. او در این کتاب شرح میدهد که چگونه تحقیقات در چرنوبیل بلافاصله از چند جبهه آغاز شد. طی 36 ساعت پس از انفجار، متخصصان رآکتور از مسکو به چرنوبیل سفر کردند و قادر بودند بیدرنگ محتملترین دلیل سانحه را شناسایی کنند. در نتیجه هیگینباتم میگوید نیازی به بسیج کردن افشاگرانی که علل وقوع حادثه را برملا کنند، نبود اما بالا بردن آگاهی درباره مشکلاتی که به فاجعه چرنوبیل منجر شد، دانشمندان شوروی را سالها به سختکوشی و تحقیق واداشت.
10
متاسفانه رابطهای که میان بوریس شربینا، رییس کمیسیون دولتی فاجعه چرنوبیل و والری لگاسف، مدیر موسسه انرژی اتمی کورچاتوف و بخشی از تیم مدیریت فاجعه چرنوبیل، شکل میگیرد نیز رابطهای است که براساس تصورات شکل گرفته است. صحنههای این زوج، نشاندهنده پیشرفت دوستی آنهاست اما هیچ شاهدی مبنی بر اینکه چنین اتفاقاتی میان آنها رخ داده بود، وجود ندارد.
11
لگاسف تماما آن چهره فداکاری نیست که جرد هریس به اجرا میگذارد؛ صدایش را برای گورباچف بلند میکند و آشکارا اختیارات رییس کاگب را زیر سوال میبرد. هیچ دلیلی نداریم که فکر کنیم محاکمه دیالتوف و دو مدیر دیگر نیروگاه حاوی صحنههای نمایشی قسمت آخر است؛ در واقع وقتی که لگاسف در برابر مقامات رسمی، کشورش را متهم میکند.
12
لگاسف دو سال بعد از انفجار دست به خودکشی زد و آخرین نامهاش را با صدای بلند خواند و روی نوار ضبط صوت ضبط کرد. اما در آن پیام او این سوال را که شعار سریال است، مطرح نمیکند: «هزینه دروغ گفتن چیست؟» همچنین به پرسشهای انتزاعی درباره معنای حقیقت نمیاندیشد.
لگاسف: «خطر واقعی این است که اگر دروغهای زیادی بشنویم دیگر نمیتوانیم حقیقت را تشخیص بدهیم.»
لگاسف درباره اداره فاجعه چرنوبیل شکوه و شکایت میکند که در جزییات پیام او ضبط شدهاند.