احمد بیگدلی دومین رمانش را با نام "ماه‌بانو و سایه‌های وحشی باد" منتشر می‌کند.

این اثر بر اساس خاطرات یک زن نوشته شده است و به گفته‌ی بیگدلی، ماجرای آن، واقعی است و او تنها روایت این خاطرات را به‌شکل داستان‌وار برعهده دارد.

بیگدلی رمان یادشده را طی چند روز آینده به نشر مانا در اصفهان خواهد سپرد.

بیگدلی همچنین در گفتگو با ایسنا گفت: «که نگارش رمان "زمانی برای پنهان شدن" را که به مسائل حاشیه‌یی جنگ و اسیران ایرانی در عراق می‌پردازد، فعلا کنار گذاشته‌ام و بعد از تمام شدن یک کار قریب الانتشار، دوباره سراغ نوشتن آن خواهم رفت.»

همچنین مجموعه‌ی داستان "آوای نهنگ" بیگدلی یک و نیم سال است که منتظر مجوز نشر است. از سوی دیگر، مجموعه‌ی داستان "آنای باغ سیب" هم پس از بیش از یک سال انتظار، با حذف داستان "این دیگری" که با توافق نویسنده و ناشر حذف شد، مجوز نشر دریافت کرده و به‌زودی توسط نشر آگه منتشر خواهد شد. مجموعه‌ی داستان "نخستین شب راوی" نیز در مراحل حروف‌چینی به‌سر می‌برد.

همچنین رمان "اندکی سایه" که جایزه‌ی کتاب سال را نصیب‌ بیگدلی کرده است، توسط نشر خجسته به چاپ دوم رسیده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...