رمان «زمین سوخته» نوشته احمد محمود توسط انتشارات معین به چاپ بیست و یکم رسید.

زمین سوخته احمد محمود

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این رمان برای اولین‌بار در سال 1361 چاپ شد و حاصل تجربیات و مشاهدات احمد محمود از سال‌های ابتدایی جنگ ایران و عراق است. او برای نوشتن این رمان به شهرهایی مثل سوسنگرد و هویزه سفر کرد و جبهه را از نزدیک دید.

این نویسنده گفته پس از برگشتن از مناطق جنگی، با مشاهده آرامش شهرهایی مثل تهران، از غم و اندوه به خود پیچیده که چرا مردم مناطق دیگر کشور، از رنج جنوبی‌ها و مردم درگیر در جنگ بی‌خبرند و اتفاقات جبهه را حس نمی‌کنند. احمد محمود پس از شهادت برادرش در جبهه به مناطق جنگی سفر کرد و سپس به فکر نوشتن «زمین سوخته» افتاد.

اولین‌چاپ انتشارات معین از این کتاب سال ۸۰ عرضه شد و تیرماه ۹۹ هم چاپ شانزدهم آن را به بازار عرضه کرد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

به بچت چی بگم؟
به پسرت؟
فردا که زبان باز کرد، فردا که گفت بابا، چی بهش بگم؟
انگار به رختخواب میخکوب شده‌ام. کاش «بابا گفتن» می‌مرد! کاش جنازه‌ی «بابا گفتن» را دفن می‌کردیم که هرگز هیچ وقت گذر علی- پسر خالد- بر مزارش نیفتد تا «بابا گفتن» را نبیند، با قد و قامتش آشنا نشود، لرزشی که «بابا گفتن» به دل کودک می‌اندازد، نشناسد.

نداند که بابا گفتن چگونه خنده‌ی جانداری است و چگونه زندگی می بخشد و آرامش می‌دهد.

چاپ بیست و یکم این کتاب در ۳۲۹ صفحه و قیمت ۱۳۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ................

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...