بخشی از دست نوشته‌های «آنتوان دوسنت اگزوپری» نویسنده مشهور فرانسوی با عنوان «در مرکز بیابان» در شعبه پاریس حراجی ساتبی به رقم 312750 یورو فروخته شد.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری سوییس، این دست نوشته‌ها اندک زمانی پس از سقوط نویسنده در بیابان‌های لیبی نوشته شده‌اند. کارشناسان حراجی «ساتبی» رقم فروش این دست نوشته‌ها را بین 200 هزار تا 300 هزار یورو تخمین زده بودند.


«اگزوپری» نویسنده، روزنامه‌نگار و خلبان پرشور فرانسوی از سال 1900 تا 1944 می‌زیست .وی این دست نوشته‌های 57 صفحه‌ای را در سال‌های 1935 تا 1936 به روی کاغذ آورده است.

این یادداشت‌ها به عنوان شالوده فصل مرکزی یکی از رمان‌های «اگزوپری» با عنوان «زمین انسان‌ها»، مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

«اگزوپری» که شهرت جهانی خود را مدیون رمان «شازده کوچولو » است، در اواخر جریان جنگ جهانی و در حالی که خلبانی یک هواپیمای اکتشافی را برعهده داشت، با شلیک یک جنگنده آلمانی سقوط کرد.

مبلغ به دست آمده از این حراج از سوی بنیاد «آنتوان دو سنت اگزوپری» به نفع نوجوانان به مصرف می‌رسد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...