انتشار بخش‌هایی از کتاب زندگی‌نامه شاهزاده هری، شامل افشاگری‌های جنجالی درباره خانواده سلطنتی بریتانیا و تجربیات زندگی او و همسرش در میان آنهاست.

افشاگری خاطرات شاهزاده هری [Prince Harry, Duke of Sussex] با عنوان «Spare»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کتاب خاطرات شاهزاده هری [Prince Harry, Duke of Sussex] با عنوان «Spare» هنوز منتشر نشده است، اما به دلیل انتشار تصادفی و زودهنگام این کتاب در اسپانیا، بسیاری از رسانه ها از جمله تلگراف و گاردین موفق به دریافت نسخه ای از این کتاب شده‌اند که حاوی نکاتی شگفت‌انگیز از زبان نوه ملکه الیزابت دوم و پسر کوچک‌تر چارلز سوم، پادشاه کنونی بریتانیاست.

همانطور که رسانه‌ها بخش‌هایی از کتاب را منتشر می‌کنند، واضح است که این کتاب خاطرات پر از افشاگری‌های تکان دهنده خواهد بود و به نظر می‌رسد هری از اتهام زدن در زمینه دوران خود در خانواده سلطنتی و تجربیاتی که او و همسرش مگان مارکل به عنوان اعضای خانواده سلطنتی داشته اند، خودداری نکرده است.

دعوای دو برادر
شاید تکان دهنده‌ترین افشاگری در این کتال خاطرات مربوط به ادعای هری درباره حمله فیزیکی برادر بزرگش ویلیام در جریان یک مشاجره شدید باشد. تلگراف گزارش داده که هری در این کتاب می‌نویسد که ویلیام شاهزاده ولز، «یقه‌ام را گرفت، گردنبندم را پاره کرد و ... مرا به زمین کوبید». هری ادعا کرد که این حمله باعث جراحات مشهود در ناحیه کمرش شده است.

هری همچنین عنوان کرده که در ابتدا به همسرش مگان در این باره چیزی نگفته و ترجیح داده به جای او با درمانگرش تماس بگیرد اما در نهایت وقتی مگان متوجه خراشیدگی در پشت او شد، از این موضوع مطلع شده و در حالی که متعجب نبود و آنقدر هم عصبانی نشده اما به شدت غمگین شده است.

بر اساس گزارش‌ها، از زمانی که هری و مگان در سال ۲۰۲۰ از وظایف سلطنتی کناره‌گیری کردند، رابطه برادرها خراب شده و هری در این کتاب در یک حمله سخت به ویلیام، او را «دشمن اصلی» نامیده است.

«مایکل استراهان»، مجری برنامه صبح بخیر آمریکا، این نقل قول را در خلال نگاهی گذرا به مصاحبه‌اش با هری که هنوز پخش نشده بود، فاش کرد و می‌گوید: «در کتاب شما نقل قولی وجود دارد که در آن از برادرتان به عنوان «برادر محبوب و دشمن بزرگ» یاد می‌کنید و هری در حالی که سرش را تکان می‌دهد می‌گوید: همیشه به شکلی عجیب این رقابت بین ما وجود داشته است».

کشتن 25 نفر!
هری به ندرت درباره دوران خدمتش در ارتش بریتانیا صحبت کرده است و در حالی که مشخص نیست که او چقدر در کتاب خاطراتش به این موضوع پرداخته است، تلگراف گزارش داده است که او نوشته چند نفر را حین خدمت به عنوان خلبان هلیکوپتر آپاچی کشته است.

او همچنین گفته آمار کشته‌های او باعث افتخار و شرم او نیست و در آن زمان این کار را صرفاً به عنوان یک سرباز انجام داده و قربانیان خود را «مردم» نمی‌دیده، بلکه به عنوان «مهره‌های شطرنج» دیده که باید از روی صفحه حذف می‌شدند و نوشته است: «تعداد کسانی که کشته ام ۲۵ نفر است. این عددی نیست که باعث رضایت من شود اما باعث شرمساری من هم نمی‌شود».

کیت و مگان

کیت و مگان
تصویری از هری ۲۰ ساله در آن زمان که در یک مهمانی لباس سرباز نازی با یک صلیب شکسته بر روی بازویش نقش بسته بود در یک روزنامه انگلیسی درز کرد و در سال ۲۰۰۵ باعث اعتراض عمومی شد و اکنون شاهزاده ادعا کرده است که کیت و ویلیام (برادر و همسر برادرش) او را برای پوشیدن این لباس تشویق کرده اند.

هری در آنچه به عنوان یکی از بزرگترین اشتباهات زندگی خود توصیف می‌کند، ویلیام و کیت، شاهزاده و پرنسس ولز، در سال ۲۰۰۵ به او توصیه کردند که برای یک مهمانی لباس نازی بپوشد و زمانی که او را دیدند زیر خنده زده‌اند.

در اینجا گمانه زنی‌های گسترده‌ای در مورد رابطه این دو جاری (کیت و مگان) وجود دارد، بخصوص پس از اینکه مگان در مصاحبه سال ۲۰۲۱ خود با «اپرا وینفری» ادعا کرد که کیت او را قبل از عروسی‌اش با هری به گریه انداخته است و انتظار می‌رود هری به بحث بین آن دو در کتاب خاطراتش پرداخته باشد.

به گزارش میل ان ساندی، هری در کتابش نوشته که مگان به کیت گفته است که او باید به دلیل هورمون هایش در دوران بارداری مشکل حافظه و تمرکز دارد. کیت که سومین فرزندش پرنس لوئیس را یک ماه قبل از عروسی هری و مگان در سال ۲۰۱۸ به دنیا آورد، ظاهراً ناراحت شده است. اما مگان نیز بعدها به خاطر سخنانش مورد سرزنش قرار گرفت.

پس از تماشای فیلم های مستند شش قسمتی «هری و مگان» در نتفلیکس، مشخص است که آنها بسیار عاشق هم هستند و تقریباً باورنکردنی است که آنها دعوای سرسختی داشته‌اند. با این حال، هری در خاطرات خود که توسط انتشارت پنگوئن روندوم هاوس منتشر می‌شود فاش کرده که یک بار در جریان یک دعوا با دوشس ساسکس به طرز بی‌رحمانه‌ای عصبانی شده است.

او در کتاب رو به انتشارش نوشته: «شاید هفته‌ها مبارزه با مطبوعات من را فرسوده کرده بود و به دلایلی وقتی مشاجره به شکل غیرمنتظره‌ای شکل گرفت، احساسی شدم».

پرنس دایانا

نامادری شرور
اطلاعات کمی درباره رابطه هری و ویلیام با کامیلا (همسر چارلز پادشاه بریتانیا) وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که این رابطه در شرف تغییر است زیرا گزارش‌های سان ادعا می‌کنند که هری در کتاب خود نوشته که او و ویلیام زمانی به چارلز التماس کردند که با همسر فعلی‌اش ازدواج نکند.

هری با اعتراف به اینکه مطمئن نبود روزی کامیلا «نامادری شرور» او خواهد شد، ادعا کرد که او و برادرش در قلبشان حاضرند او را ببخشند اگر بتواند پدرشان را خوشحال کند، اما به پدرشان (چارلز) التماس کردند پس از مرگ مادرشان (پرنسس دایانا) با او ازدواج نکند.

هری یک کودک ۱۲ ساله بود که مادرش (پرنسس دایانا) در سال ۱۹۹۷ درگذشت، بنابراین قابل درک است که تاثیرات مرگ او موضوع غالب در خاطراتش باشد که به زودی منتشر می‌شود. هری در لحظه‌ای که در کتاب به اشتراک می‌گذارد، مکالمه‌ای را به یاد می‌آورد که باعث شد متوجه شود مادرش هنوز هم با اوست.

او در این کتاب نوشته زمانی که از طریق زنی با قدرت ماورایی در حال صحبت با مادر مرحومش بوده، آن زن به او گفته: "تو زندگی را داری که او نمی‌توانست. تو زندگی را داری که او برایت می‌خواست" و هری بلافاصله انرژی مادرش را در اطرافش احساس‌ می‌کند که این موضوع اشکش را درآورد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...