نخستین نسخه رمان معروف «اولیس» نوشته جیمز جویس، نویسنده ایرلندی قرار است در حراجی کریستی فروخته شود.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری رویترز، کریستی اعلام کرد که این نسخه چهارم دسامبر (13 آذر) در یک برنامه حراجی در نیویورک حراج می شود. کارشناسان پیش بینی کرده اند که نخستین نسخه رمان معروف «اولیس» تنها 300 هزار دلار فروخته شود.

رمان «اولیس» که بسیاری آن را بزرگترین رمان قرن بیستم خوانده‌اند بین سال های 1918 تا 1920 در یک نشریه منتشر می شد. اما سال 1322 انتشارات شکسپیر و شرکاء در پاریس آن را به صورت کامل منتشر کرد. جیمز جویس، نویسنده سرشناس ایرلندی 100 نسخه از چاپ نخست این رمان را برای نزدیکانش امضاء کرد که تعداد معدودی از آنها باقی مانده است. حالا قرار است در حراجی کریستی یک نسخه از این رمان فروخته شود.

جویس ابتدا این کتاب را به صورت داستانی کوتاه منتشر کرد که بخشی از مجموعه «دوبلینی ‌ها» بود و آن را «یک روز از عمر آقای بلوم در وین» نام گذاشت. اما مدتی بعد یکی از شخصیت‌های رمان «سیمای مرد هنرمند در جوانی» به نام استفان ددالوس را با آقای بلوم درآمیخت و رمان «اولیس» را نوشت. رمان «اولیس» بین سال های 1914 تا 1021 نوشته شد و بر روند داستان نویسی مدرن و نویسندگانی مانند
مارسل پروست تأثیر شگرف گذاشت.

نخستین چاپ این رمان به ترتیب در پاریس (1922)، هامبورگ (1932)، نیویورک (1934) و لندن (1936) منتشر شده است.

«اولیس» را منوچهر بدیعی به فارسی ترجمه کرده که هنوز منتشر نشده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...