نشست خبری هوشنگ صمدی ناخدا یکم تکاوران دریایی بوشهر و از فرماندهان مقاومت و آزادسازی خرمشهر از سوی حزب ندای ایرانیان و انجمن ندای امید به‌ مناسبت روز آزاد سازی خرمشهر پیش از ظهر امروز در خانه احزاب برگزار شد.

تکاوران نیروی دریایی خاطرات هوشنگ صمدی در خرمشهر

به گزارش آراس هوشنگ صمدی در این نشست با اعلام اینکه در دوران دفاع مقدس فرماندهی تکاوران نیروی دریایی را عهده دار بوده است گفت: صدام انتظار داشت در روز اول خرمشهر را تصرف کند، روز سوم خوزستان را جدا کند و روز هفتم در تهران و در میدان آزادی مصاحبه رادیو تلویزیونی داشته باشد و او این آرزو را با خود به گور برد.

صمدی با اشاره به اینکه پشتیبانی که ملت از رزمندگان کردند در دنیا زبانزد است، گفت: هیچ ارتشی به اندازه ارتش ایران پشتیبانی مردمی نداشت. همه برای ایران می جنگیدند و توانستیم وظیفه سربازی خود را به نحو احسن انجام دهیم. امیدوارم سیاسیون هم وظیفه سیاسی خود را در رابطه با حفظ مقام و منزلت این کشور و این ملت بزرگ به درستی انجام دهند.

فرمانده گردان یکم تکاوران دریایی ارتش در نبرد خرمشهر با اشاره به شایعاتی مبنی بر اینکه ارتش در اوایل جنگ غافلگیر شده است بیان داشت: زمانی که انقلاب شد ارتش در وضعیتی قرار گرفت که از همه جا به آن ضربه وارد کردند. ارتش ایران از 22 بهمن تا 31 شهریور  59 آموزش کامل ندید، تعمیر و نگهداری انجام نداد، استخدام انجام نشد، سرباز جدید استخدام نشد و آنچه که برای ما باقی مانده بود ارتشی با هرم فرماندهی شکسته شده بود.  تصمیماتی از طرف غیرتخصصی ها برای ارتش گرفته شده بود بسیار برای ارتش شکننده بود، به عنوان مثال بخشنامه ای صادر شد که خدمت سربازی از 2سال به 1سال تنزل پیدا کرد نتیجه این امر پایین آمدن استعداد پرسنلی ارتش بود.

وی اضافه کرد: از این دست بخشنامه ها که موجب تضعیف ارتش شده بود بسیار زیاد بود یکی از مهم ترین آن ها کنار گذاشته شدن  13 هزار افسر ارشد از ارتش بود. در آن زمان  علاوه بر فرماندهی تکاوران دریایی ارتش، جانشین فرماندهی منطقه دوم دریایی بوشهر در خارک نیز بودم. عده ای از افسران جوان فارغ التحصیل از اروپا و آمریکا در رسته های مورد نیاز نیروی دریایی که از خارج برگشته بودند زمانی که متوجه این بخشنامه شدند سریعا استعفا دادند و این ضربه سنگینی بر ارتش ایران بود.

صمدی گفت: اوایل زمستان سال 58 پایگاه ها در حال راه اندازی بود و جمع شدن پرسنل در پایگاه ها صورت گرفت. در بیرون از پایگاه ها  زمزمه ای مبنی بر منحل شدن ارتش بود و این مسائل باعث تضعیف ارتش و انضباط ارتش شده بود. 29 فروردین 58 حضرت امام فرمانی صادر کرد که روز 29فروردین را بنام روز ارتش نام گذاری کردند.

وی افزود: گزارش همه واحد ها نشان می داد در آینده نزدیک در خرمشهر جنگ خواهد شد. ما در بوشهر این ها را بررسی می کردیم و به تهران گزارش می دادیم. به همین علت در فروردین 59 نیروی دریایی یک مانور بسیار سنگین گذاشت با همراه نیروی هوایی و نیروی زمینی. از تنگه هرمز تا شمال خلیخ فارس. تمام یگان های شناور نیروی دریایی به کار گرفته شد. در این مانور ما وقتی نتیجه را تجزیه تحلیل کردیم  به نقاط ضعف و قدرت خودمان پی بردیم.

صمدی با اعلام اینکه 2 شهریور 59 اتفاق عجیبی رخ داد ادامه داد: دو هواپیما سوخو عراقی به ناو نقدی در شمال خلیج فارس حمله کردند، فرمانده ناو هم بی درنگ آتش بار و ضدهوایی را روشن کرد و هر دو هواپیما را نابود کرد.

وی افزود: روز 23 شهریور جانشین فرمانده نیروی دریایی ناخدا یک مصطفی مدنی نژاد از تهران آمد در بوشهر و قرارگاه مقدم جنگ نیروی دریایی را در بوشهر تشکیل دادش. کل امکانات نیروی دریایی با یک بخش نامه آمد تحت امر این ستاد و زبده ترین کارکنان نیروی دریایی را هم جمع کرد در همان منطقه. ماموریت دفاع از خرمشهر بود. با این تفاسیر چگونه برخی می گویند ارتش غافلگیر شد.

وی در پایان با انتقاد از انتشار کتاب «دا» و روایت‌هایی که راوی این کتاب از افسران و تکاوران ارتشی داشت، گفت: انتقادات و اعتراضاتی نجیبانه از ارتش و نیروی دریایی برخاست که واقعیت ماجرا آنگونه هم نیست که سیده زهرا حسینی در «دا» روایت کرده است. حسینی، تکاوران نیروی دریایی را در روزهای مقاومت در خرمشهر به گونه‌ای به تصویر کشیده بود که گویی در شهر اشغال‌شده کاری جز استراحت ندارند در حالی که بنا بر ادعای مسئولان نیروی دریایی، خط درگیری این افراد با دشمن در بیرون از شهر بوده و این نیروها صرفا برای تجدید قوا و استراحت وارد شهر می‌شدند و نقطه برخورد و ارتباط راوی کتاب با نیروهای ارتشی دقیقا در این مواقع بوده است.

[کتاب «تکاوران نیروی دریایی درخرمشهر: خاطرات ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی» به کوشش سید قاسم یاحسینی و توسط سوره مهر منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...