اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات. کتاب در مباحث کلامی از محمدبن محمدبن نعمان معروف به شیخ مفید (وفات: 413)، و متکلم نامور امامی مذهب. مؤلف در دیباچه‌ی کتاب گفته است که آن را به پیشنهاد سید شریف نقیب نگاشته است و این سید شریف یا یکی از شاگردان شیخ مفید به نام حسین بن موسی بوده است یا یکی از دو پسر حسین بن موسی ( سید مرتضی علم الهدی و سیدرضی ). بنا به قرائنی، احتمال آن که کتاب به تقاضای سید رضی نوشته شده باشد؛ قوی تر است، چون پس از پایان کتاب، افزوده‌ای با نام سید رضی در آغاز آن دیده می شود. اگر این احتمال درست باشد، با توجه به آن که سید رضی در 396 به سمت «نقابت طالبیان» منصوب و در 403،  پس از وفات پدرش، نقابت علویین نیز به او واگذار شد که تا سال 406 - درگذشت سید رضی – ادامه یافت، می توان اظهار نظر کرد که این کتاب در فاصله‌ی سال های 396 تا 406، یعنی سال های پایانی عمر شیخ مفید، نوشته شده است.

کتاب شامل گزارشی است از موارد اختلاف شیعه و معتزله در مباحث کلامی و نیز اختلافات عقایدی شاخه‌ی امامیه از شیعه و سایر فرقه های شیعی چون زیدیه. مؤلف، مواردی از اختلاف نظر خود با متکلمان امامی مذهب از خاندان بنو نوبخت را نیز باز گفته و گاه به آرای برخی فرق، مانند خوارج نیز اشاره کرده است. از این گذشته، موارد اتفاق نظر با صاحبان آرا از مذاهب دیگر را نیز یاد آوری کرده است.

اوائل المقالات مشتمل است بر 156 عنوان که با عبارت «القول فی ...» (سخن درباره ی...) آغاز می شود. این عنوان ها در هشت مورد تکراری هستند. از سوی دیگر، برخی عنوان ها مشتمل بر دو یا سه مسئله اند که، با حذف مکررات و احتساب مسائل غیر مستقل، جمعاً 176 مسئله در این کتاب مطرح شده است.

مباحث این کتاب را به پنج مقوله تقسیم کرده اند: 
1) بیان مراد از دو واژه‌ی شیعه و معتزله از نظر لغت و اصطلاح و منشأ پیدایش مذهب اعتزال؛
 2)بیان تفاوت اصلی شاخه‌ی امامیه با سایر فرقه های شیعه؛ 3) بیان موارد اختلاف امامیه و معتزله؛ 4) گزارشی از اصول اعتقادی امامیه بر اساس مأثوراتی که از امامان اهل بیت بر جای مانده است؛ 5) ذکر چندین مسئله عامه‌ی عقلی که اعتقادات با آن ها پیوند دارد و معمولاً در آثار متکلمان پیشین نیز مطرح شده است، مانند مباحث لذت و الم، مولّدات و منولّدات، اراده، صورت بندی اجسام از طبایع  چهارگانه. مؤلف مسائل مقوله چهارم  را، به تبع مؤلفان دیگر، «الجلیل من الکلام» و مسائل مقوله‌ی پنجم را «اللطیف من الکلام» خوانده است.

شیخ مفید، در این کتاب به موضوعات کلامی بسنده نکرده، بلکه شماری از مسائل فلسفی و اصولی و فقهی را نیز پیش کشیده است و از آن رو که این مسائل مورد مناقشه و اختلاف مذاهب کلامی بوده و طبعاً پیروان مذهب امامیه نیز گریزی از اظهار رأی درباره‌ی آن ها نداشته اند، و از آن جا که هدف مؤلف فراهم آوردن کتابی بوده است که مرجع شناخت آرای امامیان در همه‌ی مناقشات و مباحثات رایج بین مذاهب گوناگون اسلامی باشد (لیکون اصلاً معتمداّ فیما یمتجن للاعتقاد)، پرداختن به این مسائل ضرورت می‌یافته است.

از این قبیل است بحث درباره ی جزء لا یتجزّی، اصل امتناع خلأ، مراد از دارالسلام و دارالکفر و دارالایمان، موضوع قیاس و اجتهاد، تاریخ گردآوری قرآن و مسائلی درباره‌ی خبر متواتر و آحادی. چنان که گفته شد، اوائل المقالات کتابی گزارشی بوده و مؤلف به هیچ روی به استدلال روی نیاورده است؛ اما جایگاه و مقام بلند علمی مؤلف و احتوای کتاب بر بسیاری از مسائل مورد بحث نزد مذاهب کلامی و اشاره به موافقان و مخالفان با آرای امامیه – که غالباً نظر کلی یک مذهب را آورده و گاه از برخی کسان نام برده است – و نیز اشاره به اختلاف رأی امامیان در برخی مباحث موجب اقبال فراوان محققان و دانشمندان به این کتاب شد؛ به ویژه از نظر مقایسه‌ی آرای شیعه با آرای معتزلیان بغدادی و بصری حایز اهمیت گردید.

نسخه های فراوانی از کتاب در طول عمر هزار ساله اش فراهم آمد که در کتابخانه های ایران و جهان وجود دارد و چاپ آن نیز بارها همراه با حاشیه های برخی محققان صورت گرفته است. مارتین مکدرموت، در تألیف  اندیشه های کلامی شیخ مفید، بیشترین استناد را به همین کتاب داشته است.

گفتنی است که مفید، پس از تألیف اوائل المقالات، به خواهش سید رضی کتاب دیگری با همین روش در موضوع فقه نگاشت، با نام الإعلام فیما اتّفقت الامامیه علیه من الاحکام (آگاهانیدن از احکامی که  امامیان درآن اتفاق نظر دارند ) و در آغاز آن گفته است که این کتاب تکمله‌ی اوائل است.

شیخ مفید.  دین. 351

محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...