چاپ چهارم کتاب «دستور زبان نما» [grammar of the shot] نوشته روی تامپسون و کریستوفر جی. بوون [Roy Thompson & Christopher J. Bowen] منتشر شد.

دستور زبان نما» [grammar of the shot] نوشته روی تامپسون و کریستوفر جی. بوون [Roy Thompson & Christopher J. Bowen]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۹۳ با ترجمه محمد گذرآبادی و توسط انتشارات ساقی انجام شد.

این کتاب در هفت فصل نوشته شده است و بیشتر برای کسانی طراحی شده که تصمیم دارند داستان‌گویی با تصویر را تجربه کنند. تجربه‌ای که با قوانین پایه، مقررات، و روش‌های رایج در زبان بصری و جهانیِ تصاویر متحرک به‌خوبی می‌تواند نتیجه بهتری بدهد. با توجه به اینکه این کتاب گفتارش را از اصول اولیه سینما مانند معرفی نما و اندازه نماهای مختلف آغاز می‌کند می‌تواند برای دانشجویان سینما و علاقه‌مندان به مقوله کارگردانی جزو کتاب‌های پایه به حساب بیاید.

در معرفی این کتاب و در پشت جلد آن نوشته است: در این کتاب با شکل بنیادیِ قاب تصویر، انواع نما، و روش‌های ترکیب‌بندیِ عناصر بصری درون قاب آشنا می‌شوید و اصول نورپردازی، جهت پرده، عناصر سه‌بعدی، حرکت دوربین، و بسیاری روش‌های عمومی را که باعث خلق تصاویر غنی‌تر و چندلایه می‌شوند فرامی‌گیرد. از همه مهم‌تر، کتاب اطلاعات ضروری را برای گسترش دایره لغات بصریِ شما در اختیارتان می‌گذارد و به ورودتان به حرفه تولید تصاویر متحرک در دنیای درحال رشدِ ارتباط بصری کمک می‌کند.

در دروس کارگردانی مباحثی چون هنر ترکیب‌بندی و قراردادن نماها درکنار یکدیگر، انواع حرکت‌های دوربین و شیوه استفاده از آن‌ها در داستان‌گویی سینمایی و چگونگی طراحی حرکت بازیگران در فیلم جزو مسائل همیشگی کارگردانان محسوب می‌شود. مباحث مهمی چون خط فرضی و روش‌های شکستن آن و قانون ۳۰ درجه به همراه چگونگی ارتباط‌گیری با بازیگران فیلم و فهرست نماها و استوری‌بورد از سری دغدغه‌هایی محسوب می‌شود که یک کارگردان همواره با آن دست‌به‌گریبان است. توضیح و پرداختن به این مباحث باعث شده دستور زبان نما یکی از کاربردی‌ترین کتاب‌های موجود در زمینه کارگردانی فیلم در بازار کتاب ایران باشد.

حجم نسبتاً کم و اندازه مناسب رقعی و استفاده از کاغذ کاهی باعث شده کتاب «دستور زبان نما» کتابی قابل حمل و راحت برای مطالعه باشد. این کتاب در چاپ چهارم در ۲۵۱ صفحه و با قیمت ۸۰هزار تومان روانه بازار نشر کتاب شده‌ است.

................ هر روز با کتاب ................

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...