بهرام توکلی کارگردان سینما، به سفارش بنیاد سینمایی فارابی نگارش فیلمنامه «آواز پر جبرئیل» را از چهارماه گذشته آغاز کرده است.

قلندر و قلعه یحیی یثربی

به گفته وی، این فیلمنامه که با رجوع به کتاب «قلندر و قلعه» (زندگینامه داستانی شهاب‌الدین سهروردی) به نگارش درآمده، پس از تصویب در شورای اقتباسی بنیاد سینمایی فارابی، در مرحله بازنویسی نهایی قرار خواهد گرفت.

بهرام توکلی در گفت‌وگو با ایبنا گفت: «نگارش فیلمنامه «آواز پر جبرئیل» به سفارش بنیاد سینمایی فارابی و با رجوع به کتاب «قلندر و قلعه» اثر دکتر یحیی یثربی از پنج ماه گذشته آغاز شده است و تا یک ماه آینده و پس از تصویب در شورای اقتباسی بنیاد سینمایی فارابی در مرحله تولید قرار خواهد گرفت.»

توکلی با اشاره به این که قصد دارد زندگی و آثار بجای مانده از شیخ اشراق «شهاب‌الدین سهروردی» را در قالب یک فیلم به تصویر بکشد، تصریح کرد: «تلاش می کنیم با ساخت این فیلم حق مطلب درباره این شخصیت بی‌نظیر فرهنگی به درستی ادا شود. بنابراین از بازیگران مطرح سینمای ایران برای حضور در این فیلم دعوت به همکاری خواهیم کرد.»

این فیلمساز خاطرنشان کرد: «طی چهارماه گذشه علاوه بر رجوع به کتاب «قلندر و قلعه» و دیگر آثار دکتر یحیی یثربی که بسیار جامع و کاملند، تحقیقات و پژوهش‌های دیگری نیز درباره شخصیت این فیلسوف انجام داده‌ایم.»

سهروردی برای نخستین بار در تاریخ فلسفه اسلامی، پهلوانان فرزانه‌ای از‌ ایران باستان چون «کیومرث و تهمورث» و حکیمانی چون «زردشت» و «جاماسپ» را به ساحت فلسفه‌ورزی خود وارد کرد.

وی از حقیقت اشیا با لفظ «نور» یاد می‌کند و تفاوت میان آنها را نیز مرتبط با درجات شدت و ضعف نورانیت آنها می داند. او معتقد است که نوری واحد، عامل آشکار شدن اشیاست و هستی مطلق و نور محض را «نورالانوار» خداوند می‌خواند.

از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود پنجاه کتاب و رساله به یادگار مانده است.

فیلم سینمایی «پابرهنه در بهشت» آخرین ساخته بهرام توکلی است که در مراسم اختتامیه بیست و پنجمین جشنواره بین‌الملی فیلم فجر، جایزه ویژه سال پیامبر اعظم (ص) را به خود اختصاص داد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...