نشست نقد و بررسی کتاب «زهدان سکوت» شنبه ۳۰ مهرماه در مؤسسه فرهنگی هنری ققنوس برگزار شد. این نشست با حضور مهری بهرامی نویسنده این رمان، احمد ابوالفتحی، روزنامه نگار و نویسنده؛ کاوه فولادی نسب، نویسنده و مترجم و حسین حکیم معانی، نویسنده و روزنامه نگار برگزار شد.

خلاصه رمان زهدان سکوت مهری بهرامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در این جلسه کاوه فولادی نسب (نویسنده و مترجم ادبی) گفت: این رمان در دل خود داستان‌های متنوعی را دارد و بیش از هر چیزی داستان زینت را تعریف می‌کند. زینت دختری است که بدون حضور پدر در زندگیش، توانسته علی رغم وجود و حضور برادر نه چندان دلچسبش، برای خود مزونی بزند و به کار مشغول شود. این داستان در واقع کشف راز زندگی اوست که در لحظه مرگ مادرش با آن مواجه می‌شود،

این مدرس داستان نویسی گفت: رمان «زهدان سکوت» مشتمل بر خرده روایاتی در مورد زنان دیگر مثل ثریا، شیوا و … هم هست. آنچه برای من در این رمان حائز اهمیت است نگاه همدلانه به موضوع زنان است. این اثر زبانی بسیار خوب و روان دارد. ریتم در آن به خوبی حفظ شده است و جزو معدود کارهایی است که وقتی آن را، به دست می‌گیرید تا آخر می‌خوانید. توجه نویسنده به جزئیات از دیگر وجوه ممتاز این اثر است. داستان مشتمل بر مجموعه‌ای از خرده روایت‌هاست اگرچه که این کتاب، کتاب قطوری نیست اما از سی بخش تشکیل شده است. نوشتن چنین داستانی به این شکل، کار ساده‌ای نیست و تمرکز راوی و ریز بینی خاصی را می‌طلبد.

این روزنامه نگار با اشاره به اینکه انتشار هر کتابی در فضای فعلی اقدام خوب و خوشایندی است؛ «زهدان سکوت» را رمانی در مورد زنان توصیف کرد و گفت: ما در این رمان شکل‌های گوناگونی از زیست زنانه را، در یک زمینه می‌بینیم.

احمد ابوالفتحی، روزنامه نگار و نویسنده هم با حضور در این جلسه ضمن تاکید بر اینکه این اثر در تداوم آثار دیگر نویسنده است گفت: این اثر با پروین شروع می‌شود. او دختر ثریاست که کر و لال است و شغلش جا زدن دست و پای عروسک‌هاست و در انتهای رمان جهان؛ مادر عاطفه، کاراکتر دیگری از این رمان دست و پای عروسک‌های خود ساخته‌اش را، یکی یکی می‌کَنَد و آنها را در سطل آتش می‌اندازد و این معنادار و فرم ساز است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: این رمان اگرچه که به ظاهر فاقد شخصیتی محوری است اما داستان به شیوه هنرمندانه با حضور چهار زن که دو به دو با هم رابطه مادر- دختری دارند، در هم تنیده است. شش کاراکتر محوری در فصول مختلف داستان زندگی خود را، می‌گویند؛ پروین، زینت، عاطفه، جهان و …در این ساختار تو در تو فرمی را ایجاد می‌کنند که بسیار زیبا و چشمگیر است.

این روزنامه نگار افزود: رمان «زهدان سکوت» داستان زنانی را، نشان می‌دهد که هر کدام از شخصیت‌های آن، جنبه‌ای از زن تاریخی را، از زمان «کشف حجاب» تا «زن امروزی» در بر می‌گیرد و این پازل برای من امکان تاویلی را، فراهم می‌کند. همچنان که شخصیت‌های فرعی زنان در این رمان، تکمیل کننده دیگر ابعاد شخصیت زنان طی سال‌های ۱۳۱۵ تاکنون هستند.

در پایان این جلسه دو ساعته مهسا دهقانی پور مجری این برنامه گفت: خیلی از کاراکترهای این رمان به ماه متصل هستند و در اسطوره‌ها، ماه سمبولی از زایش و باروریست. زینت؛ شب‌های مهتابی استخوان درد می‌گیرد؛ عاطفه؛ تنها آدمی است که نماد جسمانی ماه یعنی مار را می‌بیند و … یعنی نخ اتصال این داستان، ماه هست.

وی افزود: من فکر می‌کنم زنان این داستان‌ها، در بخش‌های مختلفی از ماه بوده‌اند. یونگ معتقد است: در وجود هر زنی چهار زن وجود دارد؛ «معشوقه»، «زن جنگجو»، «مدونا» و «مادر». «معشوقه» که در این اثر در شخصیت ثریا دیده می‌شود. او زمانی که محمود را از دست می‌دهد؛ زندگی برایش بی معنا می‌شود.«زن جنگجو» که خودخواه است و علاقه‌ای به مادر شدن ندارد و این رفتاری است که در زینت دیده می‌شود. «مدونا» یا زن مقدس رفتاری با وقار دارد و در نهایت مادر؛ یونگ می‌گوید: ما، دو نوع مادر داریم؛ مادر خوب و مادر وحشتناک. عاطفه؛ نماد مادر نیک است و مادر زینت؛ نمادی از مادر وحشتناک. به نظر من همه این زن‌ها در مجموع یک زن هستند و همه آنها در نهایت قطعاتی از ماه.

در پایان این نشست مهری بهرامی نویسنده رمان زهدان سکوت این اثر را تکمیل کننده دو اثر پیشین خود دانست و گفت: جان گرفتن این داستان در نتیجه داستانی است که من در مورد ماجرای خاله‌ام شنیدم. او در ۱۸ سالگی به طور غم انگیزی فوت کرد و همچنانکه یکی از دوستان شاعرم می‌گفت: اگر این داستان را نمی‌نوشتم هرگز نمی‌توانستم از خودم عبور کنم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...