کتاب «دنیای بدون اسلام» [A world without Islam] نوشته گراهام ای‌فولر [Graham Fuller] با ترجمه‌ فائقه شاه‌حسینی از سوی نشر نیماژ منتشر شد.

دنیای بدون اسلام» [A world without Islam]  گراهام ای‌فولر [Graham Fuller]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، گراهام فولر در این کتاب رابطه و تعامل اسلام با سایر فرهنگ‌ها و ادیان را در طول تاریخ بررسی می‌کند و سپس به تحلیل انتقادی تفکر اسلام‌هراسی و قرار دادن اسلام در کانون مبارزه آمریکا علیه تروریسم و رشته تعهدات جنگ‌جهانی علیه ترور می‌پردازد.

این کتاب موضوعات را از دیدگاه‌های متعددی به بحث می‌گذارد و مورد بررسی قرار می‌دهد، همچنین عوامل و مؤلفه‌‌های متعددی را در تعارض شرق و غرب سهیم می‌داند.

در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «در حقیقت، به نظر می‌رسد اسلام برای بسیاری از مسائل خاورمیانه محکی برای تحلیلی فوری و صریح ارائه می‌دهد تا بدان طریق بتوان دنیای متلاطم امروز را معنا کرد.

می‌توان همه‌ موارد را به اسلام نسبت داد و با این کار متصور شد جنگی دوقطبی میان «ارزش‌های غربی» و «جهان اسلام» برپاست تا از اهمیت سایر موارد کاسته شود. از منظر بسیاری از «نومحافظه‌کاران»، فاشیسم اسلامی اکنون درواقع، دشمن قسم خورده در جنگ جهانی چهارم یا «جنگ طولانی مدت» است.

در صورتی که بگوییم غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا تا نیم قرن اخیر، علاقه‌ شدید یا مستدامی به خاورمیانه نشان نداده است، آگاهانه مداخله‌گرایی غرب در این منطقه طی قرن‌ها یا حتی بیش از یک هزاره را نادیده می‌گیریم، بلکه فقط به صورت سطحی اشاره‌ای داریم به انتقادهای خاورمیانه در مورد سیاست‌های غربی و مسائل مربوط به نفت، امورمالی، مداخلات سیاسی، کودتاهای مورد حمایت غربی‌ها، حمایت غرب از دیکتاتورهای طرفدار خود و حمایت آمریکا از اسرائیل در مورد مسئله پیچیده اسرائیل (که آن هم ریشه در اسلام نداشته) و آزار، اذیت و کشتار بی‌رحمانه‌ یهودیان اروپایی از جانب خود غربی‌ها.

کتاب «دنیای بدون اسلام» نوشته گراهام ای‌فولر با ترجمه‌ فائقه شاه‌حسینی در 352 صفحه‌ در قطع رقعی، با کاغذ بالک، جلد شومیز و قیمت 98 هزار تومان از سوی نشر نیماژ به مخاطبان و علاقه‌مندان حوزه‌های تاریخ و سیاست عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...