مارگارت مک‌میلان [Margaret MacMillan] در کتاب «جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» [War: how conflict shaped us] می‌کوشد با پرداختن به جنبه‌های گوناگون پدیده شوم و مرگبار جنگ، این پدیده را تا جای ممکن قابل درک و از آن رازگشایی کند و نه با نگاهی احساسی، بلکه با دیدی واقع‌بینانه، به جوانب و تأثیرات گوناگون جنگ بنگرد.

مارگارت مک‌میلان [Margaret MacMillan] در کتاب «جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» [War: how conflict shaped us]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه کتاب «جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» نوشته مارگارت مک میلان با ترجمه سودابه قیصری را روانه بازار نشر کرد.

کتاب پرسش‌های گوناگونی را پیرامون جنگ و چرایی آن پیش می‌کشد، اگر چه نویسنده در این کتاب، ادعای یافتن و ارایه پاسخ‌هایی قطعی برای این پرسش‌ها را ندارد و فقط می‌کوشد که تا جایی که ممکن است به ادراکی از جنگ و ریشه‌ها و علل وقوع آن دست یابد و این ادراک را با ما در میان بگذارد.

مک‌میلان در کتاب «جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» بر آن است که نشان دهد جنگ، بیش از آن با جامعه بشری در پیوند و درهم‌تنیده با آن است که بشود به‌سادگی آن را فقط به‌عنوان اختلالی فراموش‌شدنی در نظر گرفت. او در این کتاب، با ریشه‌یابی و تحلیل پدیده جنگ، هشدار می‌دهد که جنگ را جدی بگیریم. چون واقعیت جنگ متفاوت است با آنچه از آن در فیلم‌ها و داستان‌های حماسی و قهرمانانه به ما نشان داده می‌شود.

به نظر می‌رسد مارگارت مک‌میلان در کتاب «جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» می‌کوشد با پرداختن به جنبه‌های گوناگون پدیده شوم و مرگبار جنگ، این پدیده را تا جای ممکن قابل درک و از آن رازگشایی کند و نه با نگاهی احساسی، بلکه با دیدی واقع‌بینانه، به جوانب و تأثیرات گوناگون جنگ بنگرد. کتاب «جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» تأملی درباب جنگ و کندوکاوی در دنیای رازآلود آن است.

مارگارت مک میلان، زاده 23 دسامبر سال 1943، تاریخ‌نگار و استاد دانشگاه اهل کانادا است. او برنده جوایزی همچون «نشان افسری کانادا» و «جایزه ادبی ساموئل جانسون» شده است. [پیش از این کتاب «پاریس ۱۹۱۹؛ شش ماهی که دنیا را تغییر داد» از او ترجمه و منتشر شده بود.]

کتاب«جنگ‌ها چگونه ما را تغییر دادند؟» نوشته مارگارت مک میلان با ترجمه سودابه قیصری در 464 صفحه و به بهای 410 هزار تومان توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...