از آرمان عدالت تا واقعیت دموکراسی | اعتماد


در سال 1344 شهربانی کل کشور، نسبت به اعمال و رفت و آمدهای عده‌ای از جوانان مشکوک و چند نفر از آنها را تحت تعقیب و مراقبت قرار دادند. در ساعت 3 نیمه شب 23/7/1344 یکی از مامورین مخصوص شهربانی کل کشور که در حال تعقیب یکی از این جوانان بود، نسبت به کیف دست او مشکوک می‌شود و تصمیم به بازرسی محتویات کیف او می‌گیرد. جوان مقاومت کرده، کیف را به بام منزلی پرتاب می‌کند و خودش متواری می‌شود که مامورین او را دستگیر می‌کنند. نام این جوان محمد باقر صنوبری است و محتویات کیف مقداری روزنامه به نام روزنامه خلق و نشریه‌های دیگر است.

آن پنجاه و پنج نفر» حزب ملل اسلامی اسماعیل شمس

در اثر تحقیقات انجام شده از این جوان و شمار دیگری از اعضای دستگیر شده این جمعیت پرده از روی تشکیلاتی با عنوان حزب ملل اسلامی برداشته می‌شود. شهربانی در نتیجه تحقیقات به قرارگاه کمیته مرکزی این جمعیت راهنمایی و ضمن بازرسی منزلی که محل کمیته مرکزی بوده، مدارک و وسایل و تجهیزات آنها را کشف می‌کند. برخی مسوولان حزب به ارتفاعات شمیران فرار می‌کنند، اما مامورین، مخفیگاه آنها را محاصره و طی زد و خوردی مسلحانه، آنها را دستگیر می‌کنند. در خلاصه پرونده گزارش شهربانی درباره این جمعیت آمده است: «حزب مذکور کاملا مخفی و زیرزمینی بوده و اصول استتار و پنهان‌کاری به نحو بسیار ماهرانه و استادانه‌ای در شؤون این جمعیت مراعات شده است. گردانندگان حزب هدف کلی جمعیت را تشکیل دولت واحد اسلامی نشان داده بودند. هدف این حزب، قیام مسلحانه، ایجاد جنگ اعصاب و ترور و... بوده است و...». در ادامه این گزارش نام 55 نفر و خلاصه‌ای از سابقه و فعالیت‌های اعضای جمعیت حزب ملل اسلامی، ارایه شده است.

حزب ملل اسلامی، چنان که اسماعیل شمس در مقدمه مفصلی که بر جلد نخست اسناد و مدارک آن نگاشته، در تداوم گفتمانی شکل گرفت بر احیای مجد و عظمت مسلمانان از راه ایجاد دولتی فراگیر به سبک خلافت تاکید می‌کرد. مهم‌ترین چهره این گفتمان سید جمال‌الدین اسدآبادی بود. در ادامه اما این گفتمان در کشورهای اسلامی به ویژه ایران با دو گفتمان رقیب یعنی گفتمان دموکراتیک در مشروطه و گفتمان ملی‌گرا در دوره پهلوی رویارو شد. ظهور احزاب و گروه‌های اسلام‌گرا در کشورهای مسلمان را باید نتیجه تقابل این گفتمان‌ها دانست. ظهور اخوان‌المسلمین به رهبری حسن البنا در مصر، گروه جماعت اسلامی به رهبری ابوالاعلی مودودی در هند، حزب اسلامی عراق به رهبری محمد محمود الصواف و دیگران، حزب تحریر اسلامی در فلسطین و فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی در ایران نمونه‌هایی از این احزاب و گروه‌ها هستند.

رهبر حزب ملل اسلامی، سید محمد کاظم موسوی بجنوردی، در چنین فضایی به تاسیس این جریان پرداخت. او از جوانی با حزب‌الدعوه که در عراق توسط شماری از علمای شیعی عراق از جمله محمد باقر صدر اداره می‌شد بود. حزب‌الدعوه بیشترین تاثیر در سازماندهی و ایدئولوژی خود را از اخوان‌المسلمین گرفته بود و نسل نخست رهبران این حزب را شاید بتوان نسخه شیعی اخوان‌المسلمین در ایران خواند. رهبران حزب ملل اسلامی نیز که در عراق سکونت داشتند و دلبسته حزب الدعوه، نخست تحت تاثیر تفکر اخوان المسلمین و جریان اتحاد اسلام قرار داشتند، اما وقتی به ایران بازگشتند، تحت تاثیر فضای جدید ایران، به سرعت با الگوگیری از مفاهیم انقلابی چپ و تشکیل گروه مسلح انقلابی، سمت و سوی دیگری برگزیدند. با وجود این هدف غایی این حزب مانند اخوان، تشکیل حکومت اسلامی (خلافت) بود، اما نقشه راه و روش رسیدنش به این هدف با اندیشه گام به گام اخوان تفاوت بسیار داشت و به حزب تحریر نزدیک شده بود.

جلد نخست اسناد و مدارک حزب ملل اسلامی، با عنوان «آن پنجاه و پنج نفر» به کوشش اسماعیل شمس، به همت انتشارات روزنامه اطلاعات منتشر شده است. در این کتاب سعی شده است تا همه نشریه‌ها، جزوه‌ای حزبی و ماهنامه خلق ارایه شود. بنا به گفته برخی از اعضای حزب، در سال‌های نخست، جزوه‌های آموزشی مانند کاپیتالیسم، سوسیالیسم و تعالیمی از اسلام و قرآن و تاریخ اسلام به اعضا آموزش داده می‌شد. به نوشته گردآورنده این مجموعه، هدف از چاپ این مجموعه، معرفی حزب ملل به روایت اسناد بازمانده از آن است. در جلد نخست کلیاتی درباره حزب ملل بر پایه اسناد شهربانی، گزارش دادگاه اعضای حزب ملل اسلامی، برنامه و مواد تنظیمی حزب، نشریه‌های حزب، برنامه‌های درسی اعضای حزب، و 8 شماره از ماهنامه حزب یعنی ماهنامه خلق ارایه شده است.

در آغاز کتاب، همچنین کاظم موسوی بجنوردی در پیشگفتاری به‌طور خلاصه درباره انتشار این اسناد توضیح داده و آن را پس از 55 سال «صدفه‌ای خجسته» دانسته است. او نوشته است: «اکنون و پس از 55 سال تجربه زیسته و راه طی شده، من به عنوان محمد کاظم موسوی بجنوردی، و نه به عنوان رهبر حزب ملل بر این باورم که سعادت و آبادانی کشور ما نیازمند نقشه راهی است که ضمن در نظر گرفتن ایرانیت و اسلامیت، بر پایه انسانیت، عقلانیت، علم، اخلاق و دموکراسی تدوین شده باشد. نمی‌گویم دموکراسی بهترین نوع حکومت است؛ اما بر این باورم که از میان حکومت‌های گذشته و حال دنیا کم‌اشتباه‌ترین آنهاست، زیرا دموکراسی همانند طبیعت، خودسامان است و در عین حال که هر گونه دگرگونی و تغییر را به سوی توازن سوق می‌دهد، اشکالات و اشتباهات خود را نیز در یک سیر تکاملی و آزاد، اصلاح و ترمیم می‌کند».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...