پیمان حقیقت‌طلب، مترجم کتاب «دایاسپورا» [Diaspora: A Very Short Introduction] به ایسنا، گفت: این کتاب معرفی یک مفهوم است؛ دایاسپورا اصطلاحا درباره جمعیت مهاجری از یک کشور است که در کشور دیگری به سر می‌برند و در معنای عام با واژه مهاجران، قرابت معنایی دارد اما وضعیت مهاجران را کمی دقیق‌تر توضیح می‌دهد. در واقع «دایاسپورا» به مهاجرانی اطلاق می‌شود که یک شبکه ارتباطی ایجاد کرده و به فکر بازگشت و ساختن کشورشان هستند.



به گزارش کتاب نیوز، او با بیان این‌که این کتاب از سری مختصر و مفید دانشگاه آکسفورد بر مصداق‌های «دایاسپورا» در قرن بیستم و بیست و یکم متمرکز شده است، افزود: این واژه در اصل یک واژه یهودی است. بخش‌هایی از کتاب درباره این‌ است که واژه چه ریشه‌هایی داشته و چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است. کتاب در ادامه درباره مهاجرانی چون ارمنی‌ها، آفریقایی‌هایی که به قاره آمریکا رفته‌اند و رؤیای بازگشت به قاره خود را دارند و فرهنگی که در آن دوره شکل گرفت، ایرلندی‌ها و... صحبت می‌کند. همچنین سیاست‌های چین و هند در زمینه «دایاسپورا» و استفاده اقتصادی و فرهنگی، این دو کشور از مهاجران خارج از کشورشان دارند، مفصل صحبت می‌کند.

حقیقت طلب درباره مفهوم «دایاسپورا» در ایران نیز با بیان این‌که این موضوع در کشورمان بسیار عمیق است، گفت: ما یک جمعیت میلیونی از مهاجران ایرانی که خارج از ایران زندگی می‌کنند و یک جمعیت میلیونی از مهاجران افغانستانی که در ایران هستند، داریم و به صورت عمیق و تجربی با «دایاسپورا» مواجه هستیم اما چون هیچ‌گاه در ادبیات علمی کشورمان به این واژه و مفهوم نپرداخته‌ایم، در استفاده از این مفهوم محدود بوده‌ایم. درباره افغانستانی‌ها تأثیرگذاری خاصی در کشور افغانستان نداشتیم، از طرف دیگر از ظرفیت ایرانی‌هایی که خارج از کشورهستند، آن‌طور که باید و شاید بهره نبرده‌ایم. این موضوع به خاطر ضعف‌های سیاست‌گذاری ماست و البته بخشی از آن در ضعف‌های دانشی ما ریشه دارد زیرا نمی‌دانیم که مفهومی به اسم «دایاسپورا » وجود داشته و چه کارکردهایی دارد.

او درباره این‌که به نظر می‌رسد، در حوزه ادبیات نه با عنوان دقیق «دایاسپورا» بلکه با عنوان ادبیات مهاجرت، این تأثیرگذاری‌ را مثلا در ادبیات افغانستان داشته‌ایم، بیان کرد: بله، در عرصه ادبیات و داستان کمی جلوتر بوده‌ایم؛ هم ادبیات ایرانیانی که خارج از کشور، داستان و شعر نوشته و در ایران بازتاب داشته است و هم افغانستانی‌هایی که در ایران داستان و شعر نوشته و منتشر کرده‌اند. ولی در بحث‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، فنون و تکنولوژی سیاستگذاران ما با این مفهوم آشنا نیستند و همواره نگاه بسته و تهدیدمحوری به دایاسپورا داشته‌اند.

به گفته این مترجم، پیش‌تر چند مقاله علمی در حوزه «دایاسپورا» به فارسی منتشر شده بود و در حوزه ادبیات هم محصولاتی وجود داشته اما کتابی به این شکل که به صورت آکادمیک به ابعاد مختلف «دایاسپورا» و کارکردهایش بپردازد، اولین به زبان فارسی است.

حقیقت‌طلب درباره این‌که آیا تصمیم دارد به صورت متمرکز به این موضوع بپردازد و کتاب‌های دیگری هم در این زمینه منتشر خواهد کرد، گفت: من مدیر پژوهش انجمن دیاران هستم و کارم در حوزه مهاجران حاضر در ایران است. پیشتر کتاب «چای سبز در پل سرخ» را که یک سفرنامه به افغانستان بود، منتشر کردم. یکی از موضوعات این کتاب درباره تأثیر افغانستانی‌هایی که قبلا در ایران حضور داشتند بر جامعه افغانستان بود. «دایاسپورا» با توجه به اهمیتی که دارد، در آینده موضوع مورد تمرکز من خواهد بود.

او در پایان یادآور شد: شاید جمعیت دایاسپورایی، جمعیت بالایی نباشند اما خیلی اثرگذار هستند. جوامع «دایاسپورا» جوامع مهمی هستند و خیلی از کشورها برای ۱۰ سال آینده، در این زمینه دارند سیاست‌گذاری می‌کنند. حس می‌کنم در ایران طی چند سال آینده اهمیت این موضوع بیشتر خواهد شد کما این‌که در این روزگار هم مهم است.

«دایاسپورا، مقدمه‌ای بسیار کوتاه» نوشته کوین کنی با ترجمه مسعود آقائی ساداتی و سید پیمان حقیقت‌طلب در ۱۵۶ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۶۵ هزار تومان توسط انتشارات میراث اهل قلم راهی بازار کتاب شده است.

خرید کتاب دایاسپورا مهاجرین مهاجرت کوین کنی ترجمه حقیقت طلب
برای خرید کلیک کنید و یا تماس بگیرید با 33355577 و یا تلگرام 09370770303

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...