کتاب «دیگر اخبار نخوانید!» [Stop reading the news: a manifesto for a happier, calmer and wiser life] (مانیفستی برای زندگی شادتر و آرام‌تر و عقلانی‌تر) نوشته رولف دوبِلی با ترجمه فائزه طباطبایی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

دیگر اخبار نخوانید!» [Stop reading the news: a manifesto for a happier, calmer and wiser life]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۲۰ در لندن چاپ شده و نویسنده آن را به همسرش تقدیم کرده که خواندن اخبار را مدت‌ها پیش از نوشتن کتاب کنار گذاشته و همچنین به دوقلوهایش. او می‌گوید کتابش بدون مکالمات و ایمیل‌ها و نامه‌های بی‌شماری که طی سال‌ها در مورد اخبار رد و بدل کرده، به وجود نمی‌آمد. این‌کتاب از مقاله جنجالی نویسنده در سایت اینترنتی گاردین ریشه می‌گیرد که بهانه‌اش کتاب «هنر شفاف‌اندیشیدن» بوده است.

رولف دوبلی در ابتدای کتاب خود را یک معتاد به اخبار معرفی می‌کند و وارد مباحث اثرش می‌شود. او در ادامه به این‌جا می‌رسد که اخبار قاتل جان آدم‌های امروز هستند و به مرور آن‌ها را می‌کشند. بنابراین نباید به اخبار گوش داد یا مانند معتادها دنبال آن‌ها بود. تلاش او در این‌کتاب بر این بوده تا گزاره مهاجم و مخرب‌بودن اخبار را اثبات کند. او به مخاطبش می‌گوید «مطالعه این‌کتاب در جهان سرعت‌زده امروز ممکن است به شما نیروی دوباره‌ای برای تعمق در مسائل و احساساتی بدهد که مدت‌هاست سیل شبانه‌روزی اخبار، شسته و برده و محوشان کرده است.» او به مخاطبش می‌گوید بهتر است معطل نکند و از همین‌امروز دیگر اخبار را نشنود!

کتاب «دیگر اخبار نخوانید!» ۳۵ فصل کوتاه دارد که به این‌ترتیب‌اند:

«چگونه توانستم اخبار را ترک کنم: قسمت اول»، «چگونه توانستم اخبار را ترک کنم: قسمت دوم»، «خبر برای ذهن مانند قند است برای بدن»، «پرهیز سفت‌وسخت»، «برنامه سی‌روزه»، «راه آسان»، «اخبار اهمیتی ندارد: قسمت اول»، «اخبار اهمیتی ندارد: قسمت دوم (یک آزمایش فکری)»، «اخبار خارج از گستره توانمندی شماست»، «تصویری که اخبار از ارزیابی ریسک عرضه می‌کند کاملا خطاست»، «دنبال‌کردن اخبار اتلاف وقت است»، «اخبار مانع شکل‌گیری نگرشی فراگیر می‌شود»، «اخبار برای بدن سم است»، «اخبار اشتباهات ما را تائید می‌کند»، «اخبار سوگیری گذشته‌نگر را تقویت می‌کند»،‌ «اخبار سوگیری سهولت دسترسی را تقویت می‌کند»، «اخبار آتشفشانِ نظرات را جوشان نگه می‌دارد»، «اخبار مانع اندیشیدن می‌شود»، «اخبار ساختار مغز ما را دگرگون می‌کند»، «اخبار مایه شهرت کاذب است»، «اخبار ما را از آنچه واقعا هستیم کوچک‌تر می‌کند»، «اخبار ما را منفعل می‌کند»، «اخبار را روزنامه‌نگاران اختراع می‌کنند»، «اخبار فریبکار است»، «اخبار قاتل خلاقیت شماست»، «اخبار تولید چرندیات را تشویق می‌کند: قانون استرجن»، «اخبار موجب توهم همدلی می‌شود»، «اخبار تروریسم را تشویق می‌کند»، «اخبار آرامش ذهنی ما را نابود می‌کند»، «متقاعد نشدید؟»، «و اما دموکراسی؟: قسمت اول»، «و اما دموکراسی؟: قسمت دوم»، «ناهار خبری»، «آینده اخبار» و «زندگی بدون اخبار چه حسی دارد»

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

اخبار به‌طور مداوم سیستم عصبی سمپاتیک ما را تحریک می‌کند که بخشی از سیستم عصبی خودگردان ماست. عوامل استراس‌زا منجر به ترشح آدرنالین توسط هیپوتالاموس می‌شوند. آدرنالین سپس منجر به افزایش کورتیزول می‌شود. بنابراین، هر داستان جنجالی ممکن است منجر به تولید این هورمون استرس شود. کورتیزول جریان خون ما را افزایش می‌دهد، سیستم ایمنی بدن را تضعیف می‌کند و مانع تولید هورمون‌های رشد می‌شود. با پیگیری اخبار، بدن خود را در معرض استرس قرار می‌دهید. استرس مزمن منجر به اضطراب و مشکلات گوارشی و مشکلات رشد می‌شود و ما را در برابر عفونت‌ها ضعیف می‌کند. سایر عوارض جانبی احتمالی پیگیری اخبار ازجمله عبارتند از حملات اضطرابی، پرخاشگری، دید تونلی و حساسیت‌زدایی عاطفی. خلاصه اینکه، پیگیری اخبار سلامت روان و جسم شما را در معرض خطر قرار می‌دهد.
براساس پژوهشی که انجمن روانشناسی آمریکا انجام داده است، نیمی از بزرگسالان از علائم استرس ناشی از پیگیری اخبار رنج می‌برند. این شگفت‌آور نیست. از این گذشته، در ده سال گذشته دو چیز به طور اساسی تغییر کرده است. اول، ما به‌مراتب نسبت به گذشته اخبار بسیار بیشتری دریافت می‌کنیم _‌به لطف تلفن‌های همراه همیشه حاضرمان و، در بعضی کشورها، صفحه نمایش اخبار در بسیاری از مکان‌های عمومی. از هر ده آمریکایی یک نفر ساعتی یک‌بار اخبار جهان را بررسی می‌کند. این‌رقم در مورد مطالب رسانه‌های اجتماعی حتی بیشتر است.

این‌کتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.

[این کتاب برای نخستین بار با عنوان «هنر بی‌خبر زیستن» در ۱۱۸ صفحه و توسط نشر آرادمان منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...