کتاب «بازگشت به خانه؛ ۱۰۸ درس ذهن‌آگاهی» [Arriving at your own door : 108 lessons in mindfulness] نوشته جان کابات زین [Jon Kabat-Zinn] با ترجمه سحر طاهباز و امیرحسین ایمانی توسط انتشارات ارجمند منتشر و راهی بازار نشر شد.

«بازگشت به خانه؛ ۱۰۸ درس ذهن‌آگاهی» [Arriving at your own door : 108 lessons in mindfulness] نوشته جان کابات زین [Jon Kabat-Zinn]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، از نظر نویسنده این‌کتاب، ذهن‌آگاهی به‌معنی آگاهی از تجربیات است؛ از طریق توجه لطیف به چیزهایی که در آگاهی ظاهر می‌شوند. جان کابات زین می‌گوید با این‌معنیِ ذهن‌آگاهی همه‌چیز انگار مهم است؛ حتی وقتی ناامید هستیم و احساس وحشت داریم. به این‌ترتیب او کتابش را سفری در مسیر شفا و دگردیسی می‌خواند.

جان کابات زین معقد است انسان‌ها با بازگذاشتن ذهن‌شان نسبت به حال، همان‌طور که هست و نه آن‌گونه که آن‌ها می‌خواهند، می‌توانند تمرین ذهن‌آگاهی را به‌طور فعالانه انجام دهند. همچنین اعتماد به آگاهی، نیاز به یادآوری دارد. به این‌ترتیب او در کتاب پیش‌رو، ۱۰۸ عبارت را نوشته است. این‌عبارات از کتاب «به بیداری رسیدن: شفای خود و دنیایمان از طریق ذهن‌آگاهی» گردآوری شده‌اند.

این‌کتاب با ۱۴۴ صفحه و قیمت ۳۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...