کتاب «بازگشت به خانه؛ ۱۰۸ درس ذهن‌آگاهی» [Arriving at your own door : 108 lessons in mindfulness] نوشته جان کابات زین [Jon Kabat-Zinn] با ترجمه سحر طاهباز و امیرحسین ایمانی توسط انتشارات ارجمند منتشر و راهی بازار نشر شد.

«بازگشت به خانه؛ ۱۰۸ درس ذهن‌آگاهی» [Arriving at your own door : 108 lessons in mindfulness] نوشته جان کابات زین [Jon Kabat-Zinn]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، از نظر نویسنده این‌کتاب، ذهن‌آگاهی به‌معنی آگاهی از تجربیات است؛ از طریق توجه لطیف به چیزهایی که در آگاهی ظاهر می‌شوند. جان کابات زین می‌گوید با این‌معنیِ ذهن‌آگاهی همه‌چیز انگار مهم است؛ حتی وقتی ناامید هستیم و احساس وحشت داریم. به این‌ترتیب او کتابش را سفری در مسیر شفا و دگردیسی می‌خواند.

جان کابات زین معقد است انسان‌ها با بازگذاشتن ذهن‌شان نسبت به حال، همان‌طور که هست و نه آن‌گونه که آن‌ها می‌خواهند، می‌توانند تمرین ذهن‌آگاهی را به‌طور فعالانه انجام دهند. همچنین اعتماد به آگاهی، نیاز به یادآوری دارد. به این‌ترتیب او در کتاب پیش‌رو، ۱۰۸ عبارت را نوشته است. این‌عبارات از کتاب «به بیداری رسیدن: شفای خود و دنیایمان از طریق ذهن‌آگاهی» گردآوری شده‌اند.

این‌کتاب با ۱۴۴ صفحه و قیمت ۳۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...