نشر کرگدن کتاب «هنر هشیارانه زیستن» [The art of living consciously : the power of awareness to transform everyday life] نوشته ناتانیل برندن [Nathaniel Branden] را با ترجمه کورش کامیاب را راهی بازار نشر کرد.

هنر هشیارانه زیستن» [The art of living consciously : the power of awareness to transform everyday life]  ناتانیل برندن [Nathaniel Branden]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «هنر هوشیارانه زیستن» با شمارگان هزار نسخه، ۲۷۶ صفحه و بهای ۱۵۰ هزار تومان توسط نشر کرگدن منتشر شده است.

این‌کتاب شامل هفت فصل به ترتیب با این عناوین است: «اصول اولیه هوشیارانه زیستن»، «انتخاب و مسئولیت پذیری»، «زندگی هوشیارانه ۱: دانستن اینکه حین انجام دادن کار چه کار داریم می‌کنیم»، «زندگی هوشیارانه ۲: راه دادن آگاهی لازم به فعالیت‌هایمان»، «خودآگاهی: وارسی جهان درونمان»، «هشیاری و عزت نفس» و «هوشیاری و معنویت».

هنر هشیارانه زیستن دعوتی است به تعقل و تفکر و بهره‌گیری از فواید بیشمار آن، و راهنمایی برای زندگی آگاهانه. نویسنده ما را به بازاندیشی در بسیاری از باورهایمان فرامی‌خواند، از باورهایی درباره فعالیت‌های روزمره تا باورهای اخلاقی و معنوی. ضرورت این بازاندیشی در عصر اطلاعات، که ما را در معرض حجم بی‌سابق‌های از نظرات و عقاید درباره هر جنبه قابل‌تصوری از زندگی قرار داده است، از هر زمان دیگر بیشتر است. هنر هشیارانه زیستن ابزارهایی در اختیارمان قرار می‌دهد تا به کمک آنها بتوانیم به توانمندی‌های خود متکی باشیم.

از ناتانیل برندن، روان‌شناس و درمانگر کانادایی-امریکایی، بیش از بیست کتاب در حوزە روان‌شناسی منتشر شده است. مهم‌ترین دستاورد او بنیان گذاشتنِ جنبش عزت‌نفس است. برندن نخبه‌ترین نظریه‌پردازی است که طی شش دهه تلاش این مفهوم را، که تا دهۀ ۱۹۶۰ در متون روان‌شناسی جدی گرفته نمی‌شد، از ابهام درآورد و سهم بزرگی در معرفی تأثیرات آن بر زندگی روزمره انسان‌ها ایفا کرد. هنر هشیارانه زیستن شانزدهمین کتاب او است که از جنبه‌های فراوان ارزشمندترین اثر این متفکر فقید به شمار می‌آید.

[این کتاب پیش از این با ترجمه علی خوروش و شیرین پرورش تحت عنوان «هنر آگاهانه زیستن» منتشر شده بود.]

................ هر روز با کتاب ...............

رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...