کتاب «نمایش‌های تن: رویکرد روانکاوانه به بیماری‌های روان‌تنی» [Theaters of the body : a psychoanalytic approach to psychosomatic illness] نوشته جویس مک دوگال [Joyce McDougall] و ترجمه داوود حسینی توسط نشر هنوز منتشر شد. این کتاب درباره بیماری‌های روان‌تنی است.

مایش‌های تن: رویکرد روانکاوانه به بیماری‌های روان‌تنی» [Theaters of the body : a psychoanalytic approach to psychosomatic illness] نوشته جویس مک دوگال [Joyce McDougall

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر هنوز کتاب «نمایش‌های تن: رویکرد روانکاوانه به بیماری‌های روان‌تنی» نوشته جویس مک دوگال و ترجمه داوود حسینی را با شمارگان هزار نسخه، ۲۵۲ صفحه و بهای ۹۹ هزار تومان منتشر کرد.

این کتاب درباره بیماری‌های روان‌تنی و چگونگی درخواست برای درمان آنهاست. بیماری روان تنی یا psychosomatic (سایکوسوماتیک) دردهایی هستند که در اثر تنش، فشار روانی، استرس مزمن یا سرکوب فشارهای روانی در بدن ایجاد می‌شود. این دردها در حقیقت هیچ منشا جسمی ندارند. بنابراین دارودرمانی برای التیام آنها کارساز نیست.

جویس مک دوگال نویسنده این کتاب که به سال ۲۰۱۱ در لندن درگذشت، روانکاوی فرانسوی – نیوزلندی بود که چهار کتاب مهم در زمینه روانکاوی نوشت که هر چهار عنوان بسیار در جهان مشهور شدند و مورد استفاده قرار گرفتند. او در کتاب «نمایش‌های تن» طی یازده فصل به بیان بیماری‌های روان‌تنی پرداخت.

عناوین فصول یازده‌گانه کتاب از این قرار است: «مادر»، «ماتریس ذهن – بدن»، «درآمدی بر محرومیت روانی»، «زوج روان‌تنی: مادر و کودک»، «در بابِ خواب و مرگ»، «عواطف، پراکندگیِ عواطف و دل بریدگی»، «تحلیلگر و بیمار دل بریده»، «منطق قلب»، «اندوهی که به اشک دسترسی ندارد»، «یک بدن برای دو نفر» و «میوه‌های مادر».

جویس مک دوگال نه تنها آن دسته از افرادی را بررسی می‌کند که با نمودهای روان‌تنی به تنش‌های روانی خود واکنش نشان می‌دهند، بلکه امکان بالقوه بروز مشکلات روان‌تنی را که بخشی از وجود هر انسانی است نیز مدنظر داشته است.

او در بخشی از مقدمه این کتاب نوشته است:

«چرا عنوان «نمایش‌های تن»؟ در حین نوشتن کتاب «نمایش‌های ذهن» به تدریج متوجه شدم، مانند بسیاری از کسانی که در حال نوشتن کتابی هستند، همزمان با نوشتن آن، کتاب دیگری نیز دارد در ذهنم پدید می‌آید. برای انتخاب واژه نمایش به عنوان استعاره‌ای برای واقعیت روانی، شاید قدم در راهی گذاشتم کـه آنـا اُو (در پایان قرن) در خلال درمانش با بروئر در آن قدم گذاشت و فرایند تداعی آزادش را «نمایش خصوصی» نامید.

اولین چالش من در این راه تلاش برای فهم معنی زیربنایی سناریوهای روانی پیچیده‌ای بود که باعث می‌شوند انحرافات جنسی شدت یابند. بعد از آن بود که فهمیدم گرچه «نمایش‌نامه‌ها» در دوران ابتدایی کودکی نوشته می‌شوند، اثراتی پایدار بر ذهن بزرگسال دارند، تا جایی که به نمودهای روان رنجوری و روان تنی نیز کشیده می‌شوند. افزون بر این، در بین بیمارانی که روان رنجور، روان گسیخته یا منحرف جنسی نبودند نمودهای مرموز دیگری را دیده بودم که آن را «شبه – بهنجاری» می‌نامیدم...

بعدها، وقتی که مشغول نوشتن کتاب نمایش ذهن بودم، درگیر تفکیک سازی شرایط و موقعیت‌هایی شدم که «منِ» ذهـن نمایش‌های پنهان خود را در قالب سناریوها و شخصیت‌هایی بازی می‌کند که تشکیل دهنده خزانه روانی هستند. بعد از روبه‌رو شدن با نمایش‌های روان رنجور، روان گسیخته، انتقالی و خودشیفته‌وار با نمایشی به چالش افتادم که پیش از این و موقتاً آن را «روان تنی روی صحنه روان تحلیلگری» نامیدم. این موضوع وسیع‌تر از آن بود که زیر چتر عنوان «نمایش‌های ذهن» قرار گیرد. در واقع، نزدیک بود این موضوع کل محتوای کتاب را پوشش دهد. واضح است که عنوان «‌نمایش‌های تن» خیلی پیش از آغاز نگارش توجهم را جلب کرده بود.»

در بخشی از فصل «درآمدی بر محرومیت روانی» چنین اشاره شده است:

«همه ما اغلب اواقت از آنچه در واقعیت روانی‌مان رخ می‌دهد، ناآگاه هستیم. این امر خصوصا در داستان‌های غریبی که در حالات تغییر یافته آگاهی روانی پدید می‌آوریم و به آن رویاپردازی می‌گوییم، آشکار می‌شوند و نیز در قالب نشانه‌های روانشناختی که از آنها شرمگین می‌شویم (چراکه آنها نیز همچون رویاها غالبا عجیب و غیرمنطقی هستند.) به طور خاص، افرادی که روانکاوی را تجربه می‌کنند، در می‌یابند که فقط از بخش کوچکی از آنچه دنیای درون روانی‌شان را تشکیل می‌دهد آگاه بوده‌ان. همان طور که فروید، در مقاله «ساختارها در تحلیل» می‌گوید: «کار روان تحلیلگر به میزان زیادی شبیه حفاری‌های باستان شناسان در مکانی است که قبلاً مسکونی بوده ولی اکنون تخریب و مدفون شده است ... [اما] تحلیلگر در شرایط بهتری فعالیت می‌کند و اطلاعات بیشتری در اختیار دارد که به او کمک می‌کنند، چون چیزهایی که او با آنها سروکار دارد تخریب نشده‌اند بلکه هنوز هم زنده هستند.»

[این کتاب پیش از این با عنوان «تئاتر بدن» ترجمه و منتشر شده بود.]

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...