سومین جلسه از سلسله جلسات «دین در دنیای امروز» با حضور علاقمندان، در کانون توحید برگزار شد.

به گزارش کتاب نیوز؛ حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی در این جلسه به بررسی و نقد تعاریف مختلفی که مفسرین و علمای اسلامی از دین ارائه کرده اند، پرداخت و با تاکید بر تعریف علامه طباطبایی از دین مبنی بر اینکه دین یک روش خاص برای اداره ی دنیاست؛ گفت: «شارع دین تنها خداوند است و هیچ کس حتی پیامبر و ائمه معصومین هم حق تشریع و دستکاری در دین را ندارد.»

وی در ادامه افزود: همانطور که معصوم حق تغییر یا تشریع در دین را ندارد، بالتبع مرجع تقلید یا فرد دیگری نیز اجازه گسترش یا تحدید دایره حلال و حرام الهی را ندارد.

استاد سروش محلاتی سپس ضمن بیان اینکه اجتهاد عبارت از روش خاص و مشخصی برای «فهم و درک صحیح دین» است و لاغیر؛ تأکید کرد اگر دین قابل دستکاری و تغییر و سیال باشد، قابلیت قانون شدن و اداره ی جامعه را ندارد. این طور نیست که هرکسی بر اساس سلیقه یا برداشت شخصی خودش حرام جدیدی را تعریف کند.

مؤلف کتاب "دین و دولت در نظام اسلامی" با ذکر اتفاقی که اخیرا در شهر مشهد افتاده است گفت: «آقای علم‌الهدی خطیب جمعه مشهد، گفته‌اند: از پیامبر روایت داریم که بین‌الجبلین _ یعنی بین کوه‌های بینالود و هزار مسجد _ حرم فرزند رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) است. یعنی تمام مشهد و اطراف آن، حرم معصوم سلام‌الله‌علیه است. و فرضاً که موسیقی حلال هم باشد؛ اما برگزاری کنسرت در حرم امام رضا (ع) مطرب‌بازی است و لذا ما اجازه نمی‌دهیم و هرکس جز این عمل کند، در مقابل پیامبر ایستاده است.»

استاد سروش محلاتی ضمن تأکید بر این نکته که متأسفانه با وجود جستجوی گسترده ی ما، هیچ روایتی _ حتی یک روایت ضعیف _ با این مضمون و موضوع پیدا نشده است؛ این پرسش را مطرح کرد که: «اگر بنا باشد که دین خدا اینقدر سیال باشد که افراد با سلیقه ی خودشان حلال و حرام جدید بسازند؛ و نه تنها در مقام نظر که عملا در مقام اجرای آن بر بیایند؛ حتی بدون نیاز به حکم قانون و حاکم، آیا جز هرج و مرج نتیجه ی دیگری دارد؟»

استاد محلاتی در پایان جلسه تصریح کرد: «نباید بلایی را که علمای یهود بر سر دین موسی آوردند را فراموش کنیم! آنها هر روز حرامهای جدیدی را به مردم تحمیل می‌کردند تا نفوذشان را در میان مقدسین افزایش دهند. امیدوارم علمای ما در کنار فهرست محرمات و مؤاخذه‌ی گناهکاران، فهرست حلال‌ها را نیز به مردم ارائه کنند و از آن‌ها بخواهند از حلال خدا هم استفاده کنند.»

سلسه جلسات تفسیر قرآن با عنوان «دین در دنیای امروز» هرشب ساعت 22:15 در کانون توحید تهران برگزار می شود. خلاصه ی این جلسات را می توانید در اینجا msorush94.blog.ir پیگیری کنید

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...