به گزارش تسنیم، کتاب «اینجا آخر دنیاست» به قلم محمدصالح طیب نیا توسط انتشارات مهرستان منتشر شد.

اینجا آخر دنیاست: خطبه غراء

نهج‌البلاغه اقیانوسی است که بشر فقط بخشی از کناره و ساحل آن را شناخته و به اعماق آن ره نیافته و قله‌ای است که از دور آن را به نظاره نشسته است، همانگونه که قرآن چنین است.
نهج‌البلاغه تجسم علی(ع) و همان قرآن ناطق است. کسی که نهج‌البلاغه را نخوانده و نفهمیده است، در ظاهر قرآن می‌ماند. در لابلای تمامی اوراق و سطور این کتاب، ابعاد وجودی انسان کامل و نمونه‌ی کامل مسلمانی معرفی شده است که اسلام می‌خواهد همه‌ی انسان‌ها مانند او تربیت شوند. هیچ کتابی مانند نهج‌البلاغه ما را همراه با علی(ع) به دنیای اسرارآمیز و شگفت‌آور خلقت و وادی‌های گوناگون معرفتی که او ناظر و شاهد آن بوده است، نمی‌برد.

انسان معاصر با هر فکر و رنگ و نژاد و جنسیت و اعتقادی و در هر نقطه‌ای از عالم که زیست می‌کند، اگر بخواهد غیر از اینکه زنده است، زندگی زیبایی نیز داشته باشد، بیش از هر زمان دیگری به فهم نهج‌البلاغه نیازمند است. سلسله کتاب‌های «گنج پدری» گام کوچکی است در این راستا. در این کتاب‌ها نگارنده در حد توان ناچیز خود، تلاش کرده است متناسب با نیازهای جامعه‌ی امروز و با استفاده از قالب و زبانی که جوانان و فرهیختگان می‌پسندند، معارف عمیق نهج‌البلاغه را به‌صورت کاربردی بیان کند. کتاب اینجا آخر دنیاست اولین کتاب از این مجموعه است که تقدیمتان می‌گردد.

محمدصالح طیب نیا در بخشی از مقدمه در معرفی کتاب می‌نویسد:

معرفی خطبه‌ی 83 نهج البلاغة، معروف به خطبه‌ی غراء: خطبه‌ی 83 یکی از خطبه‌های بسیار شگرف نهج البلاغة است که بنا به گفته‌ی سیدرضی در پایان خطبه، به خطبه‌ی غراء نیز مشهور است. «این خطبه به‌لحاظ بلاغت و تعجب‏برانگیزى الفاظ و بلندى مفاهیم، به غرّا، یعنی درخشان، مشهور شده است.»در بیان علت صدور این خطبه از حضرت علی)ع) گفته‌اند آن حضرت جنازه‌ی مسلمانی را تشییع می‌کردند. هنگامی که او را در قبر گذاشتند، بازماندگان صدا به ناله و شیون بلند کردند و گریستند. امام(ع) فرمودند: «به خدا قسم، اگر اینان آنچه را میّتشان مشاهده می‌کند، ببینند، گریه بر او را فراموش می‌کنند. به خدا قسم، مرگ به‌سراغ یک‌یک آن‌ها می‌آید و کسی را باقی نمی‌گذارد.» سپس، حضرت(ع) برخاستند و این خطبه را ایراد کردند.

مطالبی را که حضرت(ع) در این خطبه بیان می‌کنند، می‌توان به هفت بخش کلی تقسیم کرد: 1. بیان اوصاف جمال و جلال خدا؛ 2. نکوهش دنیا؛ 3. معاد و عرصه‌ی محشر و صحنه‌های هولناک قیامت؛ 4. اشاره به آغاز و انجام زندگی بشر؛ 5. بیان موضوع تقوا با تعبیرهای گوناگون؛ 6. تاریخچه‌ای از آفرینش انسان از ابتدا تا مرگ؛ 7. هشدار بر اینکه بعد از مرگ راه برگشتی نیست.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...