چاپ نخست کتاب «خاطرات سال‌های نجف» (جلد دوم) به اهتمام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) از سوی چاپ و نشر عروج منتشر و روانه بازار کتاب شد.

به گزارش ایبنا، اثر حاضر، خاطرات 9 نفر از شاگردان و یاران امام‌ خمینی(ره) را شامل می‌شود و آنچه را از سال‌های اقامت رهبر کبیر انقلاب اسلامی هنگام تبعید در نجف به خاطر داشته‌اند،به اختصار بیان می‌کند.

شنیدن و مطالعه تاریخ از زبان و قلم تاریخ‌سازان، چنان شیرینی و لذتی دارد که در انواع دیگر تاریخ‌نگاری‌ها کمتر می‌توان آن را تجربه کرد. پدیده انقلاب اسلامی که در دهه‌های 40 و 50 شمسی و به دست میلیون‌ها ایرانی و با رهبری امام ‌خمینی(ره) شکل گرفت و به پیروزی رسید، رخدادی منحصر به فرد در تاریخ سرزمین ما محسوب می‌شود که سازندگانش هزاران هزار خاطره از فراز و فرود آن به حافظه سپرده‌اند و چنانچه آن خاطرات از سینه‌ها به صحیفه‌ها منتقل شوند، بخش بزرگی از تاریخ انقلاب اسلامی متولد خواهد شد، تاریخی که شنیدنش لذت‌بخش است و آموزنده.

گروه تاریخ معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌ خمینی(ره) با اعتقاد به این که تاریخ صحیح انقلاب اسلامی متکی بر دیده‌ها و شنیده‌های واقعی حاضران و ناظرانی است که بار عظیم انقلاب را بر دوش کشیدند و دشواری‌ها و ناملایمات جانفرسایی را در راه پیروزی آن بر جان خریدند، ضبط و ثبت خاطرات این تاریخ‌سازان را در شمار برنامه‌های اصلی خود گنجانده و بر آن است تا پس از تنظیم و تدوین آنها، با رعایت اصول علمی و امانتداری و بدون هیچ‌گونه داوری که صحت و سقم آن به عهده‌ راوی است، خیل عظیم مخاطبان در زمان حال و آینده را از جزئیات این بخش از تاریخ ایران بهره‌مند کند.

« نحوه آشنایی با امام، چگونگی استقبال از امام در ابتدای ورود به عراق و دیدارهای ایشان، طرح مقام علمی، نحوه تدریس و برتری تدریس امام نسبت به سایر استادان، اخلاق و سلوک علمی امام، انعکاس رخدادهایی چون شهادت آیت‌الله سعیدی، فقدان دکتر شریعتی و شهادت حاج آقا مصطفی و نحوه برخورد امام با آنها، موضع‌گیری‌های سیاسی امام علیه رژیم پهلوی، هجرت امام از عراق به پاریس و ...» موضوعات گوناگون این کتاب را تشکیل می‌دهند.

کتاب حاضر در 9 فصل خاطرات آیت‌الله بجنوردی، حجت‌الاسلام سیدرضا برقعی، آیت‌الله محمدرضا رحمت، آیت‌الله سیدمحمد سجادی، حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور، محمدتقی متقی، آیت‌الله هادی معرفت، حجت‌الاسلام سیدهادی موسوی و حجت‌الاسلام محمدرضا ناصری را بیان می‌کند.

چاپ نخست کتاب «خاطرات سال‌های نجف» (جلد دوم) در شمارگان 2000 نسخه، 247 صفحه و بهای 38000 ریال راهی بازار نشر شد.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...