رخدادهای باستان‌شناسی اوایل دهه ۶۰، داستانی از رنج و نفرین در خاک ایران، نوشته‌ی اسماعیل یغمایی ـ باستان‌شناس پیشکسوت ـ در کتابی با عنوان «کتیبه خون» منتشر شد.

اسماعیل یغمایی ـ باستان‌شناس پیشکسوت کتیبه خون

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب گویای تلاش یک باستان‌شناس برای کاوش و حفاظت از یک محوطه‌ی تاریخی زیر خمپاره و ژ۳ و درگیری‌های هر روزه در زمان جنگ است.

اسماعیل یغمایی بر آن است تا اسرار تمدن ناشناخته «مانناها» را از دل ویرانه‌ها و یغماگری‌های بی‌وقفه گنج‌جویان نجات دهد تا هر آنچه برای مردم است، از مرزهای این سرزمین بیرون نرود. جز آجرهای لعاب‌دار با نگاره‌های هنرمندانه که در این کاوش به دست آمد، برای نخستین بار کتیبه‌ای یگانه با خط آرامی کهن از خاک بیرون آمد و به باور نویسنده این کتاب، نفرین آن دامن بسیاری را گرفت.

در بخش‌هایی از کتاب آمده است: «... از خورجین اسبی که به درخت بسته بود، یک سنگ بیرون آورد و به او داد. خان دستی رویش کشید و گفت: ببینید آقای مهندس، این سنگ رو که روشم کندن و خط نوشتن از همین تپه‌ قلایه‌چی پیدا شده، می‌توانی بخوانی و بگویی چه نوشته؟ نقشه‌ی گنجه؟

از دستش گرفتم و به آن خیره شدم، سنگ‌نبشته‌ای به اندازه‌ نیم‌تای روزنامه‌ی همشهری. معلوم بود از گوشه‌ی یک کتیبه‌ بزرگ کنده شده. بی‌اختیار گفتم: «شوان‌خان، این خیلی قدیمیه. خیلی باارزشه. خطش آرامیه، یعنی مثل خط عبری، مادر خطی که الان جهودا دارن، یه گوشه از یه کتیبه‌...»

اسماعیل یغمایی، متولد ۱۳۲۰ تهران و کارشناس ارشد (۱۳۵۴) از دانشگاه تهران و دانشکده‌ باستان‌شناسی و هنر است که در سال ۱۳۴۶ به استخدام اداره‌ کل باستان‌شناسی و فرهنگ عامه‌ درآمد و در سال ۱۳۷۴ به‌ اجبار بازنشسته شد. او سرپرست کاوش‌های ارزشمندی در باستان‌شناسی ایران، چون کاخ بردک‌سیاه، کاخ سنگ‌سیاه، مهرکده و آتشکده محمدآباد (دشستان)، تپه‌حصار دامغان، ارگان عیلامی و ارگان اسلامی و... بود.

این باستان‌شناس جز نوشتارهایی در راستای فرهنگ و باستان‌شناسی ایران، کتاب‌هایی درباره داستان‌های پیامبران، اشاراتی به امام‌زاده‌های تهران، شوش/ کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم، فرضیه‌ خاستگاه راستین هخامنشیان بر پایه‌ کاوش‌های باستان‌شناسی کاخ بردک‌سیاه، آن قصر که جمشید ...(پژوهشی در پیشینه‌شناسی تخت‌جمشید)، دژ استعمار بر پایه‌ کاوش‌های باستان‌شناسی قلعه پرتغالی‌ها در جزیره‌ قشم را به چاپ رسانده است. یغمایی به ثبت باستان‌شناسی شفاهی در کتاب‌های گیسوان هزارساله، وقتی که بچه بودم و نقاط امن، کتیبه‌ی‌ خون پرداخته است.

کتاب کتیبه خون در قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۴۷ صفحه به قیمت ۱۵۰ هزار تومان از سوی انتشارات دادکین منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...